یعنی توقع داشتیم مصری جماعت بیایند و درباره یکی از فرق شیعه و یکی از جنجالی ترین چهره های تاریخ تشیع یعنی حسن صباح حقیت را معیار قرار دهند؟ اصلا یکی از جذابیت های داستان حسن صباح همان افسانه های بسیاری است که دیگران درباره او ساخته اند. یعنی اگر قرار بود دست اندرکاران این سریال به دنبال حقیقت باشند و فقط به وقایع مستند بسنده کنند شاید این سریال این قدر جذاب از کار درنمی آمد. اما شیطنت مصری ها فقط به افسانه پردازی های مشهور پیرامون حسن صباح محدود نمی شود. آن ها با بی انصافی تمام همه چیزی را که ما امروزه به عنوان فرقه خطرناک داعش می شناسیم به حسن صباح و پیروان او نسبت داده اند. البته که فرقه سازی در همه جای دنیا شباهت های زیادی به هم دارند اما داعش یک پدیده نوظهور خاص دنیای متمدن بود که اگرچه ریشه در گذشته و سلفی گری داشت اما در نوع خودش بی نظیر و بدیل بود تا آن جا که برادران تنی اش یعنی القاعده و طالبان هم پیشش کم می آوردند و به اجبار انکارش می کردند تا مبادا توحش این فرقه ضدانسانی دامان آن ها را لکه دار کند. اصلا القاعده با همه توحشش پیش این جانوران روشنفکر محسوب می شد.
ما حق داریم معترض باشیم که چرا مصری ها جانب انصاف را فرو گذارده اند و از حسن صباح صرفا یک مستبد خونریز متوهم به تصویر کشیده اند آن هم بی هیچ اشاره ای به زمینه و زمانه او. اهل نظر نیک می دانند که هیچ جنبش اجتماعی بی دلیل نیست. آن هایی که به دار و دسته حسن صباح می پیوستند و حاضر بودند جان بر سر آرمان هایشان بگذارند از چه چیز به تنگ آمده بودند؟ در سریال بارها و بارها از زبان حسن صباح کلمه بی عدالتی را می شنویم اما نشانه ای از بی عدالتی مشاهده نمی شود. کارگردان اگرچه سعی داشته به روال معمول فیلم ها و داستان های هالیوودی شخصیتی خاکستری از قهرمان یا ضدقهرمان فیلم به ما نشان بدهد اما موفق نمی شود چرا که در همان آغاز سریال تکلیفش را با خودش و مخاطب مشخص می کند و شخصیتی فاوست گونه از حسن صباح نشان می دهد. شخصیتی که در همان کودکی برای نجات یافتن از یک گودال نه چندان عمیق به شیطان آری می گوید و در عوض دارای قدرتی افسانه ای می شود. سریال کلی گاف تاریخی دارد و سهل انگاری های بسیار در فیلمنامه و بازنمایی تاریخی و چیزهای دیگر. با همه این ها جذاب است و کمتر کسی می تواند از خیر دیدنش بگذرد. برای ما به ویژه جذابیتش مضاعف است چرا که هم خیام دارد، هم خواجه نظام و هم حسن صباح. هم شعر فارسی دارد و هم اصفهان. هم امام محمد غزالی دارد و هم درباره اعتقاداتی سخن می گوید که برای ما بسیار آشناست.
اما مهم ترین درسی که می توان از این سریالِ سراسر مغرضانه گرفت این که: جهان منتظر من و شما نمی ماند. همه دارند کار می کنند و خوب هم کار می کنند. همین ترکیه ای که ما سال ها پیش مسخره اش می کردیم کم کم دارد چیزهایی یاد می گیرد. مصری هایی که روزگاری از روی دست ما مشق می کردند حالا برای ما سریالی در سطح استانداردهای جهانی از حیث تکنیکی می سازند و ما تازه رسیده ایم به مضحکه ای به نام «هفت سر اژدها». روزگاری ما مدعی مبارزه با سلفی گری و القاعده بازی بودیم و کلا ادعایمان این بود که ما منکر تحجر و تجددمآبی هستیم و آمده ایم تا طرحی نو در عالم درافکنیم. حالا نه تنها با طالبان کنار آمده ایم بلکه در جایگاه متهم نشسته ایم و آنان که پدرجد طالبان و القاعده اند و همه این تندروی های اسلام گرایانه از گور آنان بلند می شود شده اند مدعی و علیه ما سریال می سازند و جای شاکی و متهم را عوض می کنند. این روزها جمع کثیری از هم وطنان ما به سینما و اینترنت به چشم وحی منزل نگاه می کنند. تا اطلاع ثانوی بسیاری از آن ها سریال حشاشین را بهترین و معتبرترین سندی می دانند که درباره خاستگاه داعش وجود دارد. چند سال پیش که سخن از پایان داعش به میان آمد آن هایی که عقل بیشتری داشتند گفتند داعش یک طرز تفکر است و به این راحتی ها نمی توان از پایان آن سخن گفت. و باز همان عاقل تر ها گفتند اگر می خواهید داعش را ریشه کن کنید باید کار درست ریشه ای انجام دهید. فعلا که مصری ها با یک سریال خوش ساخت و مغرضانه در این راه از همه پیش افتاده اند. آیا این اتفاق باعث بیداری اهل غفلت خواهد شد؟