به مناسبت روز جهانی تئاتر؛
هنرمندان حوزۀ تئاتر بهعنوان فعالان این بخش از یکسو کموبیش با فضای اجرایی و برنامهریزی تئاتر آشنا هستند و از سوی دیگر ارتباطی بلاواسطه با مخاطبان و جامعه دارند؛ ازاینرو، بهخوبی میتوانند فضای موجود و وضعیت مطلوب را واکاوی کنند.
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، با پیشنهاد انستیتو بینالمللی تئاتر در سال ۱۹۶۱، هرساله روز ۲۷ مارس به عنوان روز جهانی تئاتر گرامی داشته میشود.
پیام سالانه این روز هر سال توسط یکی از صاحب نظران و هنرمندان عرصه تئاتر انتخاب میشود و به تأثیر و تقابل تئاتر در عرصه بینالمللی اختصاص دارد.
ادوارد آلبی، آگوستو بوال، ژان کوکتو، آرتور میلر، پابلو نرودا و… از جمله افرادی بودند که پیام روز جهانی تئاتر را نوشتهاند.
با کمی تاخیر به مناسبت روز جهانی تئاتر در این گزارش تلاش خواهیم کرد به سیر حرکت تئاتر در کشور نگاهی داشته باشیم و در نهایت پیشنهادهایی را در جهت «توسعه» این هنر مهم ارائه کنیم.
* افتوخیزهای شکل گیری تئاتر
هنر تئاتر از ابتدای ورودش به ایران با افتوخیزهای فراوانی روبهرو بوده است. رویکردهای متفاوتی در این زمینه توسط نظریهپردازان و هنرمندان ایرانی این رشته بیانشده که همواره مورد توجه جامعه بهویژه اهالی هنر تئاتر قرارگرفته است؛ اما به نظر میرسد آنگونه که باید رویکرد توسعه این هنر در ساختار و سازمان تئاتری و همچنین آنچه باید به تئاتر ملی منجر شود، هنوز شکل نگرفته است.
به نظر میرسد آنگونه که باید رویکرد توسعه هنر تئاتر در ساختار و سازمان تئاتری و آنچه باید به تئاتر ملی منجر شود، هنوز شکل نگرفته است
از ورود هنرهای نمایشی نوین به کشور ما بیش از 160 سال میگذرد؛ یعنی با آغاز هنگامه رویارویی جدی ما با تمدن نوین غرب؛ مدرنیته. در این سالها، این هنر با افتوخیزهای بسیاری مواجه بوده است.
سالهای آغازین ورود به جهت ناآشنایی جامعه ایرانی با سازوکارها، جایگاه و الزامات تئاتر بهعنوان عنصری فرهنگی و شکاف عمیق آن با آنچه در ایران بهعنوان نمایش پذیرفته و اجرا میشد، به این هنر چه از سوی جامعه و چه از سوی حاکمیت توجّه مناسبی نشد.
از یکسو رویآوری به آن متکی به علاقه و تلاش و ذوق شخصی بود و از سوی دیگر بیشتر وجهی تفریحی و فراغتی داشت.
* طفولیت تئاتر در ایران
حسن مقدم سال ۱۳۰۱ حدود یک ماه بعد از اجرای «جعفرخان از فرنگ آمده»، در سخنرانی خود در دارالفنون به این نکته اشاره کرد که: «تئاتر ایران طفلی است نوزاد و عده اکثرهای ما ـ که اغلب هم تفناً اکتری میکنند ـ خیلی محدود است. تئاترنویسها انگشتشمارند. وسایل اجرای نمایش هیچ موجود نیست؛ بنابراین گمان میکنم که موقع سختگیری برای ما هنوز نیامده و بلکه موقع آن است که بعضی از اکترها و منصفین را در این راه تشویق بکنیم»
اشاره به تفننی بودن بازیگری در تئاتر حکایت از فقدان جایگیر شدن مناسب این هنر بهعنوان عنصری فرهنگی در بدو شکلگیری آن و جدیدالورود بودن آن دارد.
هرچند کمی بعدازاین تاریخ با ترجمه متون غربی و آداپته کردن نمایشنامهها، گروههای تئاتری توانستند، جایگاهی برای خود بیابند، ولی این نوزاد، حالت احتضار خود را رها نکرد و تنها توانست گامهای اندکی در جهت رشد خود بردارد.
* تنها درام ملی میتواند به فریاد تئاتر محتضر ما برسد
بعدها عبدالحسین نوشین با تأکید بر لزوم نمایشنامهنویسی ایرانی بر این نکته صحه گذاشت که «تنها درام ملی میتواند به فریاد تئاتر محتضر ما برسد» و اینگونه، کانون معضل تئاتر ایران را به تصویر کشید.
به هر صورت، با کندی رشد و دشواری پذیرش اجتماعی، بالاخره تئاتر در سیر روند تکاملی خود در ایران، توانست همچون عنصری فرهنگی وارد عرصه حیات اجتماعی ما شود و بهعنوان دلمشغولی و بخشی از زندگی برخی از اقشار اجتماعی و هنرمندان جای گیرد.
* از دهه ۲۰ تاب بعد از انقلاب، ماجرای رونق هنر تئاتر
رونق این هنر در دهه ۲۰ و اثرگذاری آن در جریانها و تحولات سیاسی، افول آن در ۳۰ و ۴۰ بهویژه با شکلگیری آتراکسیون و حیات مجدد این هنر در دهه ۵۰ حکایت از نقشی دارد که تئاتر برای خود در جامعه ایرانی تعریف کرده است.
پس از انقلاب اسلامی هرچند به دلیل شرایط انقلابی در سالهای اول، این هنر همچون بسیاری از هنرها با مشکلاتی مواجه بود، ولی بهزودی توانست راه خود را بیابد و با سامان یافتن سالنهای نمایش تحت مدیریت مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز فعالیت حوزه هنری راه رشد و گسترش خود را پی گیرد.
در این دوران، هرچند بر تعداد سالنهای نمایشی افزوده نشد، اما تلاش شد از ظرفیتهای موجود در حد نهایت بهرهبرداری شود.
این روند با درانداختن جشنواره بینالمللی تئاتر فجر وجهی دیگر یافت و زمینه برای فعالیت روزافزون هنرمندان و گروههای تئاتری فراهم آمد؛ بهگونهای که اکنون بهرغم مجموع مسائل و مشکلاتی که بر حرکت این هنر بند زدهاند، میتوان از کارنامهای قابلاتکا در این حوزه سخن گفت؛ کارنامهای که اگر بخشی از فرصت چانهزنیهای اجرایی را به بازشناخت مسائلمان اختصاص میدادیم، اکنون بسی ارزشمندتر میبود.
* کارکردهای تئاتر؛ فراغت یا نگاه نقادانه؟
در یک تحلیل کلی میتوان شش کارکرد را برای تئاتر بازشناخت: عنصری خودشناسانه، عنصری فرهنگی، عنصری آموزشی، عنصری ایدئولوژیک، عنصری انتقادی و عنصری تفریحی ـ فراغتی. بیشک پایه همه این کارکردها زیبایی شناسی است و اگر این مهم در دستور کار کارگردان قرار نگیرد آن اثر نمیتواند تاثیرگذاری عمیقی داشته باشد و به اثری ماندگار تبدیل شود.
نیاز به تئاتر بهعنوان ضرورتی فرهنگی در جامعه امروز دارای ابعاد مختلفی است و راه برونرفت آن تقویت گروههای تئاتری، توسعه کالبدی و بازتعریف حوزه نظارت است
هرچند عموما در دو دهه اخیر با گسترش تئاترهای لاکچری و گران قیمت و اضافه شدن موسیقی و تولید کنسرت-نمایشها، عنصر تفریحی و فراغتی تئاتر برجسته بوده است و بخشهای آموزشی و انتقادی آن به محاق رفته است، اما همچنان در گوشه و کنار سالنهای نمایش کشور میتوان شاهد آثار نوآورانهای و خلاقی بود که هم عنصر خودشناسانه را در خود دارند هم فضای فرهنگی شهروندان را رشد میدهند هم با رویکردی انتقادی تلاش میکنند جهان را به جای بهتری تبدیل کنند.
* توسعه یعنی صدای هنرمندان تئاتر شنیده شود
در نهایت اینکه نیاز به تئاتر بهعنوان ضرورتی فرهنگی در جامعه امروز دارای ابعاد مختلفی است و راه برونرفت آن تقویت گروههای تئاتری، توسعه کالبدی و بازتعریف حوزه نظارت است.
در این مسیر برای رسیدن به وضعیت مطلوب، باید بار دیگر از خود بپرسیم که گره اساسی توسعه تئاتر در کجاست؟ بیشک برای رسیدن به پاسخ این پرسش و حرکت به سمت توسعه تئاتر باید سراغ هنرمندان این عرصه رفت.
هنرمندان حوزۀ تئاتر بهعنوان فعالان این بخش از یکسو کموبیش با فضای اجرایی و برنامهریزی تئاتر آشنا هستند و از سوی دیگر ارتباطی بلا واسطه با مخاطبان و جامعه دارند. ازاینرو، بهخوبی میتوانند فضای موجود و وضعیت مطلوب را واکاوی کنند.
علاوه بر اینکه بررسی وضعیت موجود تئاتر کشور و ارائه راهحلهایی برای رشد و توسعه آن بدون توجه به آرا و دیدگاههای آنان بلاموضوع خواهد بود. بررسی دیدگاه و ارزیابی رویکرد هنرمندان برجسته تئاتر کشور است که میتواند سند راه توسعه تئاتر باشد. بیشک بررسی و کاویدن دیدگاههای آنان، تصویر روشنی از آینده توسعه تئاتر به دست میدهد.