**خلاصه کتاب بیشتر اشتباه کنیم | مهمترین درس ها از تیم هارفورد**
خلاصه کتاب بیشتر اشتباه کنیم ( نویسنده تیم هارفورد )
ترس از اشتباه، اغلب افراد را از برداشتن قدم های جدید بازمی دارد و مسیر نوآوری و پیشرفت را مسدود می کند. اما در کمال تعجب، گاهی دقیقا همین اشتباهات و شکست ها هستند که ما را به سمت دستاوردهای شگفت انگیز و کشف راه حل های خلاقانه سوق می دهند. تیم هارفورد، اقتصاددان برجسته و نویسنده کتاب تحول آفرین «بیشتر اشتباه کنیم»، این باور رایج را به چالش می کشد و دیدگاهی متفاوت درباره نقش حیاتی خطاها در مسیر تکامل و موفقیت ارائه می دهد.
دنیای پیرامون ما سرشار از پیچیدگی ها و ابهاماتی است که برای حل آن ها، نیازمند رویکردهایی جسورانه و خارج از چارچوب های سنتی هستیم. این کتاب، با زبانی شیوا و با کمک مثال های ملموس، به ما می آموزد که چگونه اشتباهات را نه به عنوان نقطه پایان، بلکه به مثابه نقاط شروعی برای یادگیری، تطبیق و پیشرفت بنگریم. در ادامه، سفری خواهیم داشت به قلب ایده های محوری هارفورد و کشف خواهیم کرد که چرا پذیرش هوشمندانه خطاها، کلید دستیابی به دستاوردهای بزرگ در زندگی شخصی و حرفه ای است.
چرا باید بیشتر اشتباه کنیم؟ بازنگری در مفهوم شکست
تصور عمومی از اشتباه و شکست، اغلب با مفاهیمی نظیر ضعف، ناکارآمدی و زیان همراه است. از همان دوران کودکی، جامعه و سیستم آموزشی ما را به سمتی سوق می دهد که از خطا کردن دوری کنیم؛ ترس از نمره بد، ترس از قضاوت شدن، و در نهایت، ترس از شکست، سایه سنگینی بر خلاقیت و جسارت ما می اندازد. این رویکرد، در حالی که در محیط های ساده و قابل پیش بینی می تواند مفید باشد، در دنیای پیچیده و پویای امروز که با سرعت سرسام آوری در حال تغییر است، نه تنها کارآمد نیست، بلکه مانعی بزرگ بر سر راه پیشرفت و نوآوری محسوب می شود.
در محیط های امروزی، که مسائل همواره دارای ابعاد ناشناخته و متغیر هستند، برنامه ریزی های دقیق و از پیش تعیین شده به تنهایی کافی نیستند. بسیاری از چالش ها «گیج کننده» (Complex) هستند، به این معنا که هیچ الگوی مشخصی ندارند و پاسخ های آن ها تنها از طریق آزمایش و خطا به دست می آید. در چنین شرایطی، تلاش برای اجتناب کامل از اشتباه، در واقع به معنای اجتناب از یادگیری و از دست دادن فرصت های بی شمار برای کشف راه حل های جدید است. هارفورد در اینجا مفهوم «تطبیق» را به عنوان ایده مرکزی خود معرفی می کند؛ او معتقد است که شکست و آزمایشگری، ابزارهای اصلی ما برای تطبیق یافتن با محیط های جدید و ناشناخته اند.
اما هر اشتباهی هم سازنده نیست. هارفورد تمایز مهمی میان «اشتباهات هوشمندانه» و «اشتباهات احمقانه» قائل می شود. اشتباهات هوشمندانه، آن هایی هستند که از روی بی دقتی یا تکرار خطاهای گذشته نیستند، بلکه نتیجه یک آزمایش هدفمند و جسورانه محسوب می شوند. این اشتباهات، با ارائه بازخورد و اطلاعات جدید، راه را برای یادگیری و اصلاح مسیر هموار می کنند. در مقابل، اشتباهات احمقانه، تکرار بی هدف همان مسیرهای شکست خورده یا ناشی از بی توجهی به جزئیات هستند که هیچ درس جدیدی برای ما به ارمغان نمی آورند. پذیرش اشتباهات هوشمندانه به معنای استقبال از فرصت های پنهان در دل ناملایمات است.
ستون های اصلی فلسفه بیشتر اشتباه کنیم
برای آنکه بتوانیم از اشتباهات به نفع خود بهره ببریم و به یک موتور یادگیری و نوآوری تبدیل شویم، نیاز به چارچوب فکری و عملی مشخصی داریم. تیم هارفورد سه ستون اصلی را برای این فلسفه معرفی می کند که در ادامه به تفصیل به آن ها می پردازیم:
آزمایش های کوچک و مکرر (Small Bets/Experiments)
شاید بتوان گفت مهم ترین پیام کتاب هارفورد، ضرورت جایگزینی «پروژه های بزرگ و پرریسک» با «آزمایش های کوچک و قابل مدیریت» است. ذهن انسان اغلب تمایل دارد برای رسیدن به اهداف بزرگ، برنامه ریزی های کلان و پرهزینه انجام دهد. اما در محیط های پیچیده، که نتایج هر اقدام غیرقابل پیش بینی است، چنین رویکردی می تواند به شکست های فاجعه بار منجر شود.
هنگامی که پروژه ای بزرگ و با سرمایه گذاری زیاد با شکست مواجه می شود، هزینه های انسانی، مالی و روانی آن اغلب چنان بالاست که درس گرفتن از آن دشوار می شود. در مقابل، آزمایش های کوچک، مانند بذرهایی هستند که در خاک کاشته می شوند؛ برخی رشد می کنند و برخی دیگر نه. هزینه ی شکست این آزمایش ها پایین است و همین امر، جسارت لازم برای تکرار آن ها و امتحان کردن ایده های جدید را فراهم می کند.
تاریخ علم و نوآوری مملو از مثال هایی است که این ایده را تقویت می کند. از تلاش های اولیه برای ساخت هواپیما تا توسعه محصولات نرم افزاری مدرن، موفقیت ها اغلب نتیجه مجموعه ای از آزمایش های کوچک و مکرر بوده اند. شرکت هایی مانند گوگل و آمازون، که فرهنگ نوآوری در آن ها جاری است، به طور مداوم تیم های کوچک خود را تشویق می کنند تا ایده های جدید را با کمترین هزینه و در مقیاس کوچک آزمایش کنند. این رویکرد به آن ها اجازه می دهد تا به سرعت از ایده های ناکارآمد دست بکشند و منابع خود را روی مواردی متمرکز کنند که پتانسیل موفقیت دارند. سرعت و کم هزینه بودن در آزمایش ها، امکان جمع آوری داده های بیشتر و یادگیری سریع تر را فراهم می آورد.
سیستم های بازخورد سریع و دقیق (Rapid Feedback Loops)
اشتباه کردن به تنهایی کافی نیست؛ آنچه اهمیت دارد، توانایی ما در درس گرفتن از آن اشتباهات است. اینجاست که نقش سیستم های بازخورد سریع و دقیق آشکار می شود. تصور کنید در حال رانندگی در یک جاده مه آلود هستید؛ اگر هر بار که از مسیر منحرف می شوید، هیچ بازخوردی (مانند لرزش فرمان یا صدای هشدار) دریافت نکنید، احتمالاً هرگز مسیر درست را نخواهید یافت. در زندگی و کار نیز وضعیت مشابه است.
هارفورد تاکید می کند که بازخوردها باید «فوری» و «بی پرده» باشند. دریافت اطلاعات با تاخیر، ارزش یادگیری از اشتباه را به شدت کاهش می دهد. همچنین، بازخورد باید «دقیق» و «بی غرضانه» باشد. بسیاری از سازمان ها، از ترس ناراحتی یا تضعیف روحیه کارکنان، بازخوردهای خود را تعدیل می کنند که این امر مانع از درک واقعی مشکل و یافتن راه حل می شود. تحلیل این بازخوردها برای اصلاح مسیر، به ما کمک می کند تا بین «شکست مفید» و «شکست بی حاصل» تمایز قائل شویم.
یک شکست مفید، شکستی است که اطلاعات ارزشمندی را به ما ارائه می دهد، فرضیه های ما را رد می کند و راه را برای رویکردی بهتر هموار می سازد. در مقابل، شکست بی حاصل، شکستی است که از آن درس گرفته نمی شود و تنها منجر به تکرار همان اشتباه در آینده می شود. ایجاد مکانیزم هایی برای جمع آوری و تحلیل سریع داده ها از هر آزمایش، حتی اگر کوچک باشد، حیاتی است.
فرهنگ پذیرش خطا (Culture of Error Acceptance)
هیچ یک از ستون های قبلی نمی توانند بدون یک «فرهنگ پذیرش خطا» در یک سازمان یا حتی در زندگی شخصی ما به درستی عمل کنند. ترس از اشتباه، یک دیوار نامرئی ایجاد می کند که افراد را از ریسک کردن، آزمایش کردن و حتی اعتراف به اشتباهاتشان بازمی دارد. در چنین محیطی، نه تنها نوآوری کند می شود، بلکه مشکلات پنهان می مانند و فرصت های یادگیری از دست می روند.
نقش رهبران در ایجاد محیطی که در آن اعتراف به اشتباه، ضعف تلقی نشود، بسیار حیاتی است. رهبران باید با رفتار خود نشان دهند که شکست های سازنده، پله هایی به سوی موفقیت هستند. تشویق به اشتراک گذاری شکست ها برای یادگیری جمعی، یکی از بهترین راه ها برای تقویت این فرهنگ است. وقتی افراد می دانند که می توانند بدون ترس از سرزنش، تجربیات خود را از یک آزمایش شکست خورده به اشتراک بگذارند، نه تنها خودشان از آن درس می گیرند، بلکه به همکارانشان نیز کمک می کنند تا از همان اشتباهات اجتناب کنند.
تفاوت اساسی بین «سرزنش کردن» و «درس گرفتن»، در همین نقطه نهفته است. سرزنش کردن، افراد را به پنهان کاری سوق می دهد، در حالی که درس گرفتن، زمینه را برای رشد و بهبود مستمر فراهم می کند.
تفاوت مسائل پیچیده و گیج کننده (Complicated vs. Complex)
هارفورد توضیح می دهد که رویکرد «بیشتر اشتباه کنیم» به خصوص برای مسائل «گیج کننده» (Complex) کاربرد دارد، نه برای مسائل «پیچیده» (Complicated). مسائل پیچیده، هرچند ممکن است شامل اجزای زیادی باشند، اما دارای قوانین مشخص و راه حل های قابل پیش بینی هستند (مثلاً ساخت یک موتور هواپیما). می توان با برنامه ریزی دقیق و پیروی از دستورالعمل ها آن ها را حل کرد.
اما مسائل گیج کننده، آن هایی هستند که قوانین واضحی ندارند، دائماً در حال تغییرند و نتیجه یک عمل به عوامل متعددی بستگی دارد که ممکن است حتی از دید ما پنهان بمانند (مثلاً مدیریت یک اقتصاد ملی، یا پرورش یک کودک). در این نوع مسائل، راه حل از قبل مشخص نیست و تنها از طریق آزمایش، مشاهده، جمع آوری بازخورد و تطبیق می توان به آن دست یافت. فهم این تمایز به ما کمک می کند تا رویکرد مناسب را برای هر نوع چالشی انتخاب کنیم.
درس های عملی و کاربردی برای زندگی و کار
فلسفه «بیشتر اشتباه کنیم» صرفاً یک نظریه انتزاعی نیست؛ بلکه مجموعه ای از اصول کاربردی است که می توانند در ابعاد مختلف زندگی شخصی و حرفه ای ما تحول آفرین باشند. از تغییر دیدگاه فردی نسبت به اشتباهات گرفته تا ایجاد موتورهای نوآوری در سازمان ها، این ایده ها مسیر رشد و پیشرفت را هموار می کنند.
برای افراد: از ترس تا جسارت
اولین گام برای بهره مندی از این فلسفه، تغییر ذهنیت ما نسبت به اشتباهات است. سال ها تلقین اجتماعی، ما را به سمتی برده که از شکست به عنوان یک غول مهیب دوری کنیم. اما چگونه می توانیم این ذهنیت را تغییر دهیم و از ترس به جسارت برسیم؟
- پذیرش واقعیت عدم قطعیت: درک این نکته که در بسیاری از موقعیت ها، هیچ پاسخ قطعی وجود ندارد و اشتباه کردن بخشی اجتناب ناپذیر از فرآیند یادگیری است.
- تمرین استقبال از نقد و بازخورد: فعالانه به دنبال دریافت بازخورد از دیگران باشیم، حتی اگر این بازخورد منفی باشد. آن را نه به عنوان حمله به شخصیتمان، بلکه به عنوان داده ای برای بهبود ببینیم.
- مدیریت ریسک در تصمیمات شخصی: به جای دوری کامل از ریسک، یاد بگیریم ریسک های کوچک و قابل کنترل را تجربه کنیم. مثلاً برای یادگیری یک مهارت جدید، به جای صرف هزینه های گزاف، ابتدا با منابع رایگان یا ارزان شروع کنیم و گام های کوچک برداریم.
- تغییر گفت وگوی درونی: به جای سرزنش خود پس از یک اشتباه، از خود بپرسیم: «چه درسی می توانم از این تجربه بگیرم؟» این سوال، ما را از حالت قربانی بودن خارج کرده و به یک یادگیرنده فعال تبدیل می کند.
برای سازمان ها: ایجاد موتور نوآوری
در سطح سازمانی، پیاده سازی فلسفه «بیشتر اشتباه کنیم» می تواند به ایجاد یک موتور قدرتمند برای نوآوری و رشد منجر شود. مدیران و رهبران نقش محوری در این زمینه دارند:
- پرورش فرهنگ آزمایشگری: مدیران باید به تیم های خود اجازه دهند تا ایده های جدید را با کمترین هزینه و در مقیاس کوچک آزمایش کنند. اختصاص بودجه ای مشخص برای «آزمایشات شکست خورده» می تواند این فرهنگ را تقویت کند.
- تحمل شکست های سازنده: به جای مجازات تیم ها برای شکست های ناشی از آزمایش های هدفمند، آن ها را تشویق به تحلیل دلایل شکست و اشتراک گذاری آموخته هایشان کنند.
- مثال هایی از شرکت های موفق: شرکت هایی مانند گوگل، با مدل «20 درصد زمان» که به کارمندان اجازه می دهد تا روی پروژه های شخصی کار کنند، یا آمازون با شعار «روز اول» (Day 1) که بر لزوم حفظ روحیه استارتاپی و آزمایشگری تاکید دارد، نمونه های موفقی از پیاده سازی این فلسفه هستند. در این شرکت ها، شکست یک رویداد طبیعی و بخشی از فرآیند خلاقیت محسوب می شود.
- دموکراتیزه کردن آزمایشگری: نباید تنها مدیران ارشد یا تیم های R&D مجاز به آزمایش باشند. هر فرد در هر سطحی از سازمان باید فرصت داشته باشد تا ایده های خود را امتحان کند و بازخورد بگیرد. این کار به کشف استعدادهای پنهان و ایجاد راه حل های نوآورانه در کل سازمان کمک می کند.
تصمیم گیری در عدم قطعیت
یکی از بزرگترین چالش های زندگی مدرن، تصمیم گیری در شرایطی است که اطلاعات کامل در دسترس نیست و آینده مبهم به نظر می رسد. متدولوژی «بیشتر اشتباه کنیم» راهکاری قدرتمند برای کاهش ابهام و افزایش شانس موفقیت در چنین محیط هایی ارائه می دهد:
به جای تلاش برای یافتن «پاسخ کامل» قبل از اقدام (که اغلب ناممکن است)، بهتر است با «کوچک ترین اقدام ممکن» شروع کنیم که می تواند اطلاعاتی برای تصمیم بعدی فراهم کند. این رویکرد به ما اجازه می دهد تا به جای یک جهش بزرگ و پرخطر، با قدم های کوچک و با استناد به داده های تازه، به تدریج مسیر خود را تنظیم کنیم. این فرآیند، شبیه به ناوبری یک کشتی در دریای طوفانی است؛ به جای ترسیم یک مسیر ثابت، ملوان دائماً مسیر را با توجه به جهت باد و امواج تنظیم می کند.
بیشتر اشتباه کنیم در پرتو دیگر آثار تیم هارفورد
تیم هارفورد، اقتصاددان نام آشنا و نویسنده پرکار، در آثار خود همواره به موضوعاتی چون اقتصاد رفتاری، تصمیم گیری در شرایط عدم قطعیت، و نقش پیچیدگی در دنیای مدرن پرداخته است. کتاب «بیشتر اشتباه کنیم» را می توان اوج و بسط ایده های اصلی او دانست که در کتاب های قبلی اش ریشه دوانده بود.
پیوند با تطابق: چرا موفقیت همیشه از شکست شروع می شود؟
در واقع، «بیشتر اشتباه کنیم» را می توان به نوعی دنباله یا بسط و توسعه ایده های اصلی کتاب پرفروش و تأثیرگذار «تطابق: چرا موفقیت همیشه از شکست شروع می شود؟» (Adapt: Why Success Always Starts with Failure) دانست. در کتاب «تطابق»، هارفورد برای اولین بار مفهوم «فرآیند تطبیق» را به عنوان راهکاری برای مقابله با پیچیدگی معرفی می کند. او در آن کتاب، با بررسی مثال هایی از جنگ، سیاست، اقتصاد و حتی هنر، نشان می دهد که چگونه بهترین راه حل ها در مواجهه با مشکلات غیرقابل پیش بینی، نه از برنامه ریزی های دقیق، بلکه از طریق آزمایش و خطا، جمع آوری بازخورد و تطبیق مستمر به دست می آیند.
«بیشتر اشتباه کنیم» دقیقاً روی همین ایده ها بنا شده و با تمرکز بیشتری بر جنبه های عملی و کاربردی، به خواننده می آموزد که چگونه می تواند این فلسفه را در زندگی روزمره و حرفه ای خود پیاده کند. این دو کتاب مکمل یکدیگرند و مطالعه هر دو، درک عمیق تری از دیدگاه جامع هارفورد درباره نقش شکست و تطبیق پذیری در مسیر موفقیت ارائه می دهد.
نگاه جامع تیم هارفورد
آثار دیگر تیم هارفورد نیز حول همین محورها می چرخند. او در کتاب هایی مانند «اقتصاددان مخفی» (The Undercover Economist) یا «داده کاوی» (Messy: The Power of Disorder to Transform Our Lives)، به بررسی جنبه های پنهان تصمیم گیری های اقتصادی، تأثیر تصادفی بودن بر زندگی ما و قدرت نهفته در بی نظمی می پردازد. این آثار، همگی نشان از عمق تفکر و دیدگاه منحصر به فرد هارفورد دارند که چگونه می توانیم با درک بهتر پیچیدگی های جهان و پذیرش محدودیت های دانش خود، به تصمیمات هوشمندانه تر و زندگی های موفقتری دست یابیم.
او با زبانی جذاب و با استفاده از مثال های متنوع، مفاهیم پیچیده را برای مخاطب عام قابل درک می سازد و این امکان را می دهد که خوانندگان از رشته های مختلف به ایده های او دسترسی پیدا کنند و از آن ها بهره ببرند.
نقد و بررسی جامع کتاب بیشتر اشتباه کنیم
کتاب «بیشتر اشتباه کنیم» اثری است که خواننده را به چالش می کشد تا دیدگاه های ریشه دار خود را نسبت به شکست و موفقیت بازنگری کند. این کتاب، با رویکردی جسورانه، پیام مهمی را به مخاطب منتقل می کند که در ادامه به نقاط قوت و نکات قابل تأمل آن می پردازیم.
نقاط قوت
کتاب هارفورد دارای مزایای متعددی است که آن را به یک اثر خواندنی و الهام بخش تبدیل می کند:
- دیدگاهی تازه و چالش برانگیز: این کتاب، برخلاف جریان رایج کتاب های موفقیت که بر دوری از شکست تمرکز دارند، جسورانه به استقبال آن می رود و آن را به عنصری حیاتی برای نوآوری معرفی می کند. این دیدگاه، ذهن خواننده را باز کرده و او را به تفکر وامی دارد.
- استفاده از مثال های متنوع و جذاب: هارفورد با مهارت تمام، از تاریخ، علم، تجارت، سیاست و حتی زندگی روزمره، مثال های گویا و گیرا را برای اثبات مدعاهای خود به کار می برد. این مثال ها نه تنها به فهم بهتر مفاهیم کمک می کنند، بلکه خواندن کتاب را لذت بخش و جذاب می سازند.
- استدلال های منطقی و قانع کننده: ساختار کتاب بر پایه استدلال های محکم و منطقی بنا شده است. هارفورد با ارائه شواهد و تحلیل های دقیق، خواننده را متقاعد می کند که پذیرش اشتباهات هوشمندانه، مسیری منطقی و کارآمد برای دستیابی به اهداف است.
- قابلیت کاربردی بالا: مفاهیم ارائه شده در این کتاب، صرفاً تئوریک نیستند. آن ها درس های عملی و راهبردهایی را ارائه می دهند که می توانند بلافاصله در زندگی شخصی، شغلی و سازمانی به کار گرفته شوند. این جنبه کاربردی، ارزش کتاب را برای طیف وسیعی از مخاطبان افزایش می دهد.
نکات قابل تأمل (یا نقاط ضعف احتمالی)
با وجود نقاط قوت فراوان، برخی نکات نیز وجود دارند که می توانند مورد بحث قرار گیرند:
- احتمال سوءتفاهم از عنوان کتاب: عنوان «بیشتر اشتباه کنیم» ممکن است در نگاه اول، به اشتباه این برداشت را ایجاد کند که هارفورد به بی دقتی یا تکرار خطاهای گذشته تشویق می کند. در حالی که منظور او، «اشتباهات هوشمندانه» و «آزمایشگری هدفمند» است. این موضوع نیاز به توضیح و تمایز دقیق در ابتدای امر دارد.
- چالش های پیاده سازی فرهنگ در سازمان های سنتی: در حالی که ایده های کتاب برای شرکت های نوآور و چابک بسیار جذاب است، پیاده سازی کامل فرهنگ پذیرش خطا در سازمان های سنتی و سلسله مراتبی که ترس از شکست در آن ها ریشه دوانده است، می تواند با چالش های جدی مواجه شود. تغییر این فرهنگ، نیازمند زمان، تعهد رهبری و تلاش های مداوم است.
با این حال، ارزش کلی کتاب به مراتب بیشتر از این ملاحظات است. «بیشتر اشتباه کنیم» نه تنها یک کتاب برای مطالعه، بلکه یک راهنمای فکری برای تغییر دیدگاه ما نسبت به یکی از اساسی ترین جنبه های زندگی و کار است. مطالعه این کتاب به هر فردی که به دنبال رشد، نوآوری و دستیابی به دستاوردهای بزرگتر است، به شدت توصیه می شود.
نتیجه گیری: جسارت اشتباهات، مسیر به سوی عظمت
«بیشتر اشتباه کنیم» اثر تیم هارفورد، کتابی است که دیدگاه ما را نسبت به شکست به کلی دگرگون می کند. این اثر، به ما یادآوری می کند که در دنیای پرچالش و پیچیده امروز، ترس از خطا، مانعی بزرگ بر سر راه پیشرفت و نوآوری است. پذیرش اشتباهات هوشمندانه، نه به معنای بی دقتی، بلکه به منزله گشودن دریچه های جدیدی به روی یادگیری، تطبیق و کشف راه حل های خلاقانه است. این کتاب به وضوح نشان می دهد که چگونه آزمایش های کوچک و مکرر، سیستم های بازخورد سریع و دقیق و ایجاد یک فرهنگ سازمانی که خطا را می پذیرد، ستون های اصلی برای رسیدن به موفقیت های پایدار و چشمگیر هستند.
پیام اصلی کتاب، جسارت در آزمون و خطا، نگاه هوشمندانه به بازخوردها و تبدیل هر اشتباه به یک درس ارزشمند است. این رویکرد، نه تنها به افراد کمک می کند تا از ترس فلج کننده شکست رها شوند، بلکه سازمان ها را نیز به موتورهایی قدرتمند برای نوآوری و تاب آوری در برابر تغییرات محیطی تبدیل می کند.
برای درک عمیق تر این مفاهیم و بهره گیری از جزئیات و مثال های جذاب هارفورد، خواندن نسخه کامل کتاب «بیشتر اشتباه کنیم» به شدت توصیه می شود. تجربیات خود را در مورد اشتباهات و درس هایی که از آن ها گرفته اید در بخش دیدگاه ها با ما در میان بگذارید. از همین امروز شروع به تغییر دیدگاه خود نسبت به اشتباهات کنید و گام های کوچک و آزمایشی بردارید. شما نیز می توانید طعم شیرین یادگیری از شکست ها را بچشید و مسیر خود را به سوی دستاوردهای بزرگ هموار کنید.