عوامل افزایش سنوات تحصیل دانشجویان در ایران
در یک پژوهش تحلیل شد؛
آموزش عالی همواره چالشهایی پیش رو دارد، یکی از مهمترین این چالشها افزایش سنوات تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی علمی جوانب مسئله افزایش سنوات تحصیلی دانشجویان است.
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، نظام آموزش عالی به عنوان یکی از مهمترین و اصلیترین نهاد توسعه علمی شناخته میشود. این نظام بهواسطه کار ویژههایی چون: آموزش نیروی انسانی، تولید دانش و مهارت در فرایند توسعه علمی کشور ایفای نقش میکند. نظام آموزش عالی یک نظام پویا و هدفمند است که کارکرد اصلی آن تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد، رشد و ارتقای سطح دانش در جامعه، گسترش فعالیتهای تحقیقاتی و… است.
تحقق این موارد نیازمند فعالیتهای علمی و پژوهشی دوچندان است. بدین ترتیب نقش آموزش عالی در توسعه اقتصادی و اجتماعی تعیین کننده است. هر کارکرد آموزش عالی در جهت پیشبرد هرچه بهتر اهداف نظام آموزش عالی صورت میگیرد. بسیاری از کارکردهای این نهاد را میتوان کارکردهای آشکار محسوب کرد که با قصد قبلی صورت میگیرد.
* کارکردهای آشکار و پنهان دانشگاه
کارکرد آشکار دانشگاه را میتوان آموزش و تربیت نیروی کار مستعد دانست. مضاف بر کارکردهای آشکار، میتوان کارکردهای پنهانی را نیز برای دانشگاه متصور شد. یکی از کارکردهای پنهان دانشگاه تبدیل شدن دانشگاه به مأمنی برای برخی دانشجویان دانست که به دلایل مختلف دوران تحصیلشان از دوره تحصیلی مجاز فراتر رفته و نیاز به حضور و ماندن بیشتر در محیط دانشگاه را طلب میکنند. ازاینرو در چنین موقعیتی دانشجو میتواند از خدماتی که دانشگاه ارائه میدهد با قیمتی مطلوب برای مدت زمانی استفاده کند و همراه آن به فعالیت اقتصادی نیز بپردازد. بیگمان اثرگذاری در فرایند توسعه ملی منوط به کیفیت تولیدات و برون دادهای نظام آموزشی است، واقعیتی که از مهمترین دغدغههای این نظام است؛ و این مهم با کاهش مشکلات و چالشهای درونی آن محقق میشود. به این سبب، آموزش عالی میبایست در ابتدا قادر به رفع چالشهای درونسازمانی خود باشد.
* افزایش سنوات تحصیلی
یکی از مسائلی که دانشجویان، بهویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی با آن مواجه میشوند، افزایش سنوات تحصیلی است. با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از دوران تحصیل این دانشجویان، معطوف به امور پژوهشی است این مسئله با فرایند تحصیل که در نگاه نخست متضمن سویههای آموزشی و پژوهشی است، ارتباط پیدا میکند. البته با نگاهی فراگیرتر سویههای دیگری، چون مدیریت در مراکز آموزشی، نظام تعاملات درون و بین گروههای آموزشی، امکانات و توانمندیهای گروههای آموزشی و حتی مسائل خارج از حیطه دانشگاه که به آنها اشاره خواهد شد مرتبط با مسئله افزایش سنوات تحصیلی میشوند؛ بنابراین نوع تصمیم و کنشگری تحصیلی دانشجویان در باب مواجه با دوره تحصیلی خود از عوامل عدیدهای تأثیر میپذیرد. به همین جهت دانشجو مزایا و هزینههای تحصیل در دانشگاه را مورد کندوکاو قرار داده و مبتنی بر آن تصمیم به ادامه تحصیل، ترک تحصیل، طولانی کردن و یا به تعویق انداختن دوره تحصیلی خود میگیرند.
یکی از علل آن را تداخل کار و تحصیل و عدم فرصت کافی برای رسیدگی به فعالیتهای آموزشی و پژوهشی میدانند که ممکن است رخوت و فرسودگی تحصیلی و متعاقباً کاهش تعهد تحصیلی را به دنبال داشته باشد
چالشهای آموزشی و پژوهشی همچون انتخاب استاد راهنما، تصویب پروپوزال، ارتباط مؤثر با استاد راهنما، کمبود امکانات آزمایشگاهی، مشکلات تهیه مواد آزمایشی، مناسب نبودن مبلغ تسهیلات پژوهشی، دغدغه شغلی دانشجو و کسب درآمد و…، سهم بسزایی در افزایش سنوات تحصیلی و فارغالتحصیلی دیرهنگام، میگردد. طولانی شدن دوران تحصیل پیامدهای متعددی را در سطوح مختلف فردی و اجتماعی و خرد و کلان دارد.
یکی از علل آن را تداخل کار و تحصیل و عدم فرصت کافی برای رسیدگی به فعالیتهای آموزشی و پژوهشی میدانند که ممکن است رخوت و فرسودگی تحصیلی و متعاقباً کاهش تعهد تحصیلی را به دنبال داشته باشد.
* تحلیلی از علل افزایش سنوات تحصیل دانشجویان در ایران
ملیحه طابعی (دانشجوی دکتری جامعهشناسی اقتصادی و توسعه. گروه علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی. دانشگاه فردوسی مشهد) و همکارانش در مقالهای با عنوان «تحلیلی از علل افزایش سنوات تحصیل دانشجویان در ایران (مورد مطالعه: دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد)» تلاش کردهاند تا با شناسایی مسئله از منظر دانشجویان، اساتید و مسئولین ستادی دانشگاه، عوامل مؤثر بر آن را شناسایی نماید.
پرسش اصلی این پژوهش مبتنی بر این ایده صورتبندی شده است که چه عواملی اعم از آموزشی- پژوهشی و ساختاری در افزایش سنوات تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی مؤثر است؟ پیامدهای این عوامل کدماند؟
نتایج این مطالعه گویای آن است که مشکلات ساختاری و اداری در میان مسائلی که دانشگاه با آنها مواجه میگردد، بیشترین فراوانی را دارد. به همین خاطر مسائل و چالشهایی همچون افزایش سنوات تحصیلی و تأخیر تحصیلی نیز متوجه دانشجویان تحصیالت تکمیلی است که ناشی از عوامل گوناگون همچون اشتغال پارهوقت دانشجو، مشکلات خانوادگی، کمبود تجهیزات و امکانات آزمایشگاهی، زمانبر بودن فرایند انجام پایاننامه، عدم ارتباط مؤثر با استاد راهنما و… است. این مسئله بر فرایند تحصیل دانشجو، کیفیت کار، ورود به بازار کار و… بیتأثیر نیست. در عین اینکه دانشگاه و آموزش عالی در فرایند اشتغال یابی دانشجویان نقشآفرین است؛ میتوان اذعان داشت مادامیکه در انجام امور داخلی خود کمترین چالش را داشته باشد، میتواند در جامعه نیز بهطور مؤثرتری عمل کند.
این پژوهش در این رابطه برخی از پیشنهادها و راهکارهای حل مهمترین مسائل ساختاری ارائه کرده است که از خلال مصاحبه با دانشجویان، اساتید و مسئولان مشارکت کننده به دست آمده است:
- تشکیل کارگروه مشورتی اساتید گروههای آموزشی با دانشجویان بهمنظور شناخت مشکالت زمینهای آنها؛
- لزوم همکاری بیشتر مرکز مشاوره با گروههای آموزشی و بهرهمندی بیشتر دانشجویان از ظرفیتهای این مرکز؛
- کاهش میزان اشتغال و سمت اداری اساتید و تعیین وقت مناسب مشاوره پایاننامه برای دانشجویان؛
- پرداخت بخشی از اعتبارات مالی پروژهها در ابتدای کار بهویژه برای پروژههایی که نیازمند تجهیزات و اعتبارات است؛
- زمینهسازی شرایط همکاری بیشتر شرکتهای دانشبنیان، سازمانهای دولتی و نهادهای غیردولتی در پروژهها و کمک به تأمین هزینهها؛
- تخصیص بیشتر تجهیزات مرتبط با پروژهها و مواد آزمایشگاهی به دانشگاه.
یافتههای پژوهش نشان میدهند سنواتی شدن دانشجویان در حوزه مسائل آموزشی-پژوهشی به سبب مشکلات پیرامون پایاننامه، واحدهای آموزشی، تدوین مقاله و ارتباط استاد- دانشجو رخ میدهد؛ همچنین در بعد ساختاری عواملی همچون قوانین نظارتی دانشگاه، تخصص اساتید، امکانات پژوهشی و آزمایشگاهی، مباحث مالی پروژهها و پروژههای بینرشتهای زمینهساز تأخیر در زمان تحصیل میشود.
در نهایت اینکه نتایج این پژوهش نشان میدهد که افزایش سنوات تحصیلی ناشی از عوامل مختلف در سطوح خرد و کلان است و پیامدهای آن به همین تناسب متغیر است. در همین رابطه عوامل ساختاری از دیدگاه اساتید و دانشجویان بسیار مهم تلقی شده و متولیان دانشگاه را بر آن میدارد تا تمرکز بیشتر بر این مسئله داشته باشند. برای این منظور راهکارهایی از جمله تشکیل کارگروه مشورتی اساتید و دانشجویان، تعامل بیشتر دانشکدهها با مرکز مشاوره، تخصیص اعتبار مالی طرح در ابتدای کار و… ارائهشده است که مدیران میتوانند در تصمیمگیریها و اجرای برنامههای خود موردتوجه قرار دهند.