یک پژوهشگر و کنشگر میراث فرهنگی از افزایش حضور قاچاقچیان و جویندگان گنج در «قصر ابونصر» شیراز اطلاع داد و تخلیه زباله و نخاله، کور شدن حریم و پیشرفت زمینهای کشاورزی و ساخت بوستان در حریم این محوطه تاریخی را از جمله عواملی برشمرد که وضعیت این محوطه هخامنشی ـ ساسانی را اندوهبار کرده است.
سیاوُش آریا، پژوهشگر تاریخ و کنشگر میراث فرهنگی و گردشگری با بیان اینکه «قصرِ اَبونصر» وضعیت اَندوه باری دارد و روزهای سختی را سپری میکند، وضعیت آن را برای روابط عمومی اینگونه تشریح کرد: «یکی از ارزندهترین یادمانهای تاریخی و فرهنگی شهر شیراز و کشور، بیگمان محوطۀ باستانی نامدار به «قَصرِاَبونصر» است که هویت و شناسنامۀ بالنده و غرورآمیز مردم شیراز به شمار میآید. اما در نبود نظارت و غفلت مسئولان میراث فرهنگی استان و کشور، سال گذشته به مکانی برای کارگاه آموزشی دانشجویان باستانشناسی دانشگاه هنر شیراز تبدیل و آسیبهای برگشتناپذیری به آن وارد شد. همچنین پای قاچاقچیان بیشتری به عَرصۀ محوطه باز شده و به تازگی روی محوطه مورد دستبرد سوداگران اَموال تاریخی و فرهنگی قرار گرفته است.
محوطۀ تاریخی نامدار به «قَصرِاَبونصر» از نخستین میراث تاریخی ثبت ملی شدۀ سرزمین پارس و شهر شیراز با شمارۀ ثبت ۱۳ است که کارشناسان و پژوهشگران آن را یکی از ارزشمندترین و مهمترین محوطههای باستانی ایران به شمار میآورند. همچنین باستانشناسان و پژوهندگان، آن را هویت و شناسنامۀ بالَنده و غرورآمیز مردم شیراز دانسته و همواره بر پاسداری و حفاظت بهتر و بیشتر این یادگار تاریخی و فرهنگی پافشاری دارند. اما این محوطۀ باستانی که همچنان رازهای سر به مُهر و پنهانی دارد، در یکی دو دهۀ گذشته با چالشهای گوناگونی دست و پنجه نرم کرده و مورد بیمهری مسئولان میراث فرهنگی کشور و استان و دیگر نهادهای مربوطه قرار گرفته است. از نبود تعیین عَرصه و حریم که مهمترین کار برای این یادگار باستانی است تا ریختن پسماند و زبالههای خانگی مردم منطقه درون محوطه و به ویژه بخش ورودی آن که چهرۀ زشت و زنندهای را به نمایش گذاشته است. از کور شدن حریم و پیشرفت زمینهای کشاورزی گِرداگرد محوطه در دهههای گذشته تا ساخت و سازهای مسکونی در حریم درجه یک آن در گذشته که چشمانداز نازیبایی را برجای گذاشته و آن را خدشهدار کرده است.
ساخت بوستان محلی و سنگ فرش آن در حریم چسبیده به عَرصۀ محوطه که با پروانه دستگاههای مرتبط همراه بوده و تخلفی آشکار به شمار میآید نیز تازهترین دستدرازیها و آسیبها به این محوطۀ ارزشمند باستانی و فرهنگی است. از سویی، ساخت بوستان اَفزون بر نابودی لایههای باستان شناختی محوطه، هیچ توجیه فرهنگی، گردشگری و حتی تفریحی برای مردم منطقه و پیرامون آن نداشته و ندارد و بیشتر هَدر رفت بودجه است. زیرا کسانی که با وضعیت منطقه آشنایی کامل داشته و از نزدیک دشواریها و چالشهای آن را دیده و بررسی کرده باشند، هیچگاه تصمیم به چنین کاری آن هم روی محوطه (که امروزه به نادرستی حریم دانسته میشود) نمیگرفتند. به تازگی حوضچهای دایرهای شکل نیز در این بوستان ساخته شده تا دستاندازیها به حریم کامل شود!
یورش قاچاقچیان به «قَصرِ اَبونصر»
به تازگی سوداگران اَموال تاریخی و فرهنگی به بهانههای پوچ و خیالانگیز یافتن گنجی که وجود خارجی ندارد، روی عرصۀ محوطه و در بلندای تپه کَند و کاو ژرف و بزرگی را انجام دادهاند که به لایه های باستانشناختی محوطه آسیب جدی و برگشتناپذیری وارد آمده است. آنچه مایۀ شگفتی و پرسشبراَنگیز بوده، آن است که آرمان ساخت بوستان محلی در حریم را به بهانههای حفاظت و پاسداری از محوطۀ «قصر اَبونصر» در نتیجۀ رفت و آمد مردم توجیه کرده بودند، که بیانگر آن است که وضعیت حفاظتی یادمان ملی نه تنها بهتر نشده که بدتر نیز شده و پای قاچاقچیان را به بلندای تپه و خود محوطه و ساختارهای مِهرازی (معماری) آن نیز باز کرده است. باید دانست پیشتر و در گذشته، همۀ کَند و کاوهای غیرمجاز در پایین محوطه و پیرامون آن انجام میگرفت و همین دستبرد تازه جای نگرانی شدید دارد. با این همه، موضوع را به معاونت میراث فرهنگی ادارۀ کل استان فارس آگاهی داده و خواستار پیگیری و رسیدگی به آن شدهام.
نابودی ساختارهای معماری کاوش شده
اما پس از سالها و برای نخستین بار در اسفندماه سال گذشته، بینندۀ آن بودیم که دانشگاه هنر شیراز بدون هرگونه طرح و نقشه و پلان حفاظتی و ساماندهی برای حفظ و اِحیای دژ «اَبونصر»، این شاخصترین محوطۀ شهری دوران تاریخی و ساسانی دشت شیراز را به عنوان محوطۀ کاوش دانشجویی انتخاب کرده و در محلهای کاوش شدۀ پیشین، که بنا بر سندها و مدرکهای منتشر شده از کاوشهای نخستین آن، دارای پیچیدگیهای فنی و معماری و دورهبندی است، پیگردی و رهاسازی از آوار و نهشتهای حفاظتی کرده است!
سخن درخُور نگرش در بازدیدهای میدانی، انجام کاوش و آواربرداری از عناصر معماری شاخصترین فضای معماری دژ با نام خانۀ اَربابی یا خانۀ مرکزی، خالی کردن و دِپوی نهشتهای کاوش شده روی دیگر عناصر و فضاهای معماری و رهاسازی عناصر ضعیف و سست معماری آشکار شده، بدون هیچگونه عملیات حفاظتی و مرمتی در برابر عوامل آسیبرسان طبیعی و انسانی است که بیگمان نتیجهای جز نابودی همین اَندک بقایای موجود برجای مانده، نخواهد داشت. همچنین با نگرش به پیچیدگیهای موجود برای دورهبندی و فازبندی بقایای مِهرازی (معماری) دژی که بیش از چندین سده مورده استفاده و استقرار قرار داشته که درگزارش کاوش و اسناد دانشگاه متروپولیتن نیز به آنها اشاره شده است، انجام کاوشهای دانشجویی این چنینی که بینندۀ آن هستیم و با آزادسازی گسترۀ زیادی از عناصر معماری در یک فصل کاوش همراه است، نه تنها به سبب اَفزایش دانش ما از تاریخ سکونت در این دژ چیزی نمیافزاید که بیگمان سبب از دست رفتن شواهد ظریف لایهنگاری میشود.
هماینک نیز در تازهترین بازدید میدانی، ساختارهای معماری که در کاوشها از زیر خاک بیرون آمده، بر اثر عوامل طبیعی و بارشها به شدت آسیب دیده و رو به نابودی است. زیرا پس از کاوشهای آموزشی باید ساختارها و عناصر معماری پوشانده میشد و یا به درستی حفاظت و مرمت روی آن ها انجام میشد. شوربختانه هم اینک وضعیت محوطه و دژ اَبونصر اندوه بار است و در بدترین شرایط حفاظتی و نگهداری به سر میبرد.
شناختی از میراث تاریخی «قصراَبونصر»
محوطۀ بزرگ باستانی نامدار به «قَصرِاَبونصر» از شاخصترین محوطههای باستانی دوران تاریخی ایران در دشت شیراز به شمار میآید. وجود چندین درگاه سنگی هخامنشی و باروی سنگی که بخشی از یک دژ مستحکم به شمار میرود، سبب شد تا کاوشهای گستردهای در سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۳میلادی از سوی موزۀ متروپولیتن نیویورک، همزمان با دنبالۀ کاوشهای پارسه(تخت جمشید) در آن به انجام برسد. کاوشها منجر به کشف بخشهای گوناگونی از یک اِستقرار شهری دوران تاریخی شد که در برگیرندۀ دژ، حصار شمالی و محدودههای سکونتی بود.
با رشد و گسترش بیرویۀ زبانههای شهر شیراز، امروزه بخشهای بزرگی از محوطه شهری «قصر اَبونصر» زیر ساخت و ساز رفته و در عمل نابود شده و در سالهای گذشته نیز فعالیتهایی همانند ساخت بوستان شهری و معدنکاوی درون عرصه و حریم منظری یا چشمانداز محوطه سبب پدیداری خُسران روزافزون شده است.
کاوشهای دهۀ ۳۰ میلادی سبب آشکارشدن سازهها و عناصر مِهرازی(معماری) دژ «اَبونصر» شد. تاریخی که کاوشگران برای بقایای موجود پیشنهاد کردند، گسترۀ زمانی فراخی از پایان دوران هخامنشیان در سدۀ سوم پیش از میلاد تا همۀ دوران ساسانی و پس از آن تا سدههای نخستین دوران اسلامی بود که نشان از تداوم اِستقراری و اهمیت دژ و باروی «قَصر اَبونصر» دارد.
عناصر مِهرازی کاوششده از بخشهای گوناگون دژ و شهر، پس از رها شدگی به آرامی در درازای نزدیک به یک سدۀ گذشته در زیر نهشت و آوار حاصل از فرسایش دوباره مخفی و از گزند انسان و طبیعت محفوظ ماندند تا زمانی که در چارچوب یک طرح جامع حفاظتی و مرمتی مورد پاکسازی و حفاظت قرار گیرند.
محوطۀ باستانی نامدار به «قَصر اَبونصر» در تاریخ ۲۴ شهریورماه ۱۳۱۰خورشیدی و با شمارۀ ۱۳ به عنوان نخستین یادمان تاریخی شهر شیراز و سرزمین پارس به ثبت ملی رسیده است.»
انتهای پیام