گذری بر «لب آب» و رودخانه‌ای که دیگر زَر ندارد

روابط عمومی/گیلان من در گذر «لب آب» و رودخانه‌ای که دیگر زر ندارد به تماشای بیل‌های مکانیکی‌ای نشسته‌ام که آخرین خانه‌های حریم رودخانه زرجوب را می‌بلعد به این امید که وعده‌ای که سال‌هاست برای پاکسازی رودخانه‌ی زرجوب داده‌اند، محقق شود. آیا می‌رسد روزی که اکوهای فاضلابی که فاضلاب محله زرجوب را با شدت به این رودخانه می‌ریزد، قطع شود و مرحمی بر دل مردمی شود که خاطراتشان به آب دادند برای داشتن منظره‌ای بهتر و بازگشایی مسیری که عامل شکل‌گیری شهر رشت بود.

بیل مکانیکی، خانه‌های حاشیه زرجوب را می‌بلعد. دیوارهای قطور با آجرهای قرمزش فرو می‌ریزد و سفال‌های قاشقی با تخریب سقف فرو می‌افتد. نی‌های خیزرانی که زیر بام خانه‌های سفال‌پوش چیده می‌شد، زیر چرخ زنجیری بیل مکانیکی خرد می‌شود و اهالی محله لب آب شاهد از بین رفتن آخرین خانه‌های حریم رودخانه «زرجوب»  هستند به این امید که حریم رودخانه پاکسازی شود و منظره زیبای زرجوب بعد از سال‌ها دوباره برگردد.

چند روزی است صدای بیل مکانیکی در تمام محله پیچیده است و اهالی محله لب آب، خاطرات کودکی خود را به رود می‌سپارند. شهروندی می‌گوید: ۷۰ سال است در محله لب آب زندگی می‌کنم. آن خانه که خراب می‌شود، مال پدربزرگم بود. من همانجا به دنیا آمدم و بزرگ شدم. از آن زمان تا حالا ۷۰ سال است در محله لب آب زندگی و کار کرده‌ام. پدربزرگم حاشیه رودخانه قهوه خانه داشت.

مرد دیگری که از پل آهنی جوان به آن سوی زرجوب می‌آید، می‌گوید: سال ۱۳۹۴، دکه سبزی فروشی من در بازارچه زرجوب خراب شد. حالا هم خانه ام در حال تخریب است. شهرداری املاک ما را خرید تا حریم رودخانه را آزادسازی کند، قرار است اوضاع بهتر شود.

او هم از خاطرات کودکی‌اش می‌گوید، از اینکه کودکی‌اش را تابستان‌ها در زرجوب به آب می‌سپرد و در همین رودخانه شناکردن آموخت. «آن زمان آب تا این اندازه آلوده نبود. من کلی ماهی از همین رودخانه می‌گرفتم»

روزهایی را به یاد دارد که با سرد شدن هوا، زرجوب، محل تجمع پرندگان مهاجری بود که از سیبری به سواحل جنوبی دریای کاسپین مهاجرت می‌کنند و مرغان ماهیخواری که زرجوب، خوان پرنعمتی برایشان بود.

و من در گذر «لب آب» و رودخانه‌ای که زر ندارد به تماشای  اکوهای فاضلابی خیره شده‌ام که فاضلاب محله زرجوب را با شدت به رودخانه می‌ریزد. رودخانه‌ای که سال‌هاست وعده پاکسازی آن داده می‌شود.

نخاله‌های حاصل از تخریب خانه‌های حریم رودخانه زرجوب، در حاشیه رود تسطیح و می‌بینم که خشت‌های مکعبی در حریم رود تخلیه می‌شود. در مرحله بعدی پس از آزادسازی حریم زرجوب، قرار است رودخانه دیوارچینی شود، این را ناظر پروژه می‌گوید و با اشاره به دیوارچینی زرجوب در انتهای لب آب در محله رودبارتان می‌افزاید: زرجوب در فصول بارندگی، پرآب می‌شود و آب‌های سطحی هم به زرجوب سرریز می‌شوند. بنابراین باید حریم رودخانه دیوارچینی شود وگرنه با شسته شدن دیواره، شاهد نشست زمین و آسیب به خانه‌هایی خواهیم بود که به حریم نزدیک‌تر هستند.

پروژه بازگشایی حریم دو رودخانه رشت یعنی «زرجوب و گوهررود»، دهه‌هاست از سوی شهرداری رشت در حال اجراست. پروژه‌ای بسیار هزینه‌بر که باید املاک در مسیر را از مالکان خریداری و تخریب انجام و سپس حریم بهسازی شود. این بهسازی می‌تواند در لاین دیگر زرجوب از سمت سد کشاورزی، تبدیل به خیابانی برای تردد خودروها شود و یا همچون این سوی زرجوب، با ادامه سنگفرش مسیر، گذری برای پیاده‌روی گردشگرانی باشد که از محله زرجوب می‌خواهند پیاده به محله خواهر امام و از آنجا به نخچیر محله و ساغریسازان بروند.

در واقع آزادسازی حریم زرجوب در ضلع غربی، ادامه مسیر بزرگ گردشگری پیاده است که مقرر شده از محله زرجوب آغاز و با گذر از ساغریسازان و بازار رشت به پیاده راه فرهنگی مرکز شهر رسیده و با امتداد از پیاده راه اعلم‌الهدی، از محله قدیمی پیرسرا عبور کرده و در نهایت به تالاب درون شهری عینک برسد. هفت کیلومتر پیاده‌روی در مسیری که خود عامل شکل‌گیری شهر رشت بود.

در کتاب جغرافیای حدود العالم(نگارش ۳۷۲ ه. ق) از رشت با صفت «ناحیه بزرگ» یاد شده است. حمدالله مستوفی نیز در کتاب نزهة القلوب از «رشت» یاد کرده است. اما این آبادی شکل گرفته در میانه دو رودخانه «زَرجوب» و «گوهررود»، چه زمانی مورد توجه قرار گرفت؟

دراین باره دکتر عباس پناهی، مورخ می‌گوید: این نقطه، در واقع در مسیر یک راه ارتباطی واقع شده بود و توقفگاه‌هایی مورد استفاده کاروان‌های عبوری بود. همچنین، جغرافیای آن برای شکار مناسب بوده است. تصور کنید سرزمین پستی دارید، مملو از مرداب‌ها، رودها، جنگل‌ها و دیگر عوامل طبیعی که برای شکارچیان مناسب است. بنابراین، یکی از کانون‌های اولیه سکونت، همین نقطه رشت بود.

عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان اضافه می‌کند: نکته‌ای که کمتر به آن توجه شده، این است که پیش از دوره صفوی، رشت مرکز گیلان شده بود. گفته می‌شود گیلان پیش از صفوی، توسط حاکمان محلی شرق و غرب، بیه پیش و بیه پس اداره می‌شد. درحالیکه ما سه خاندان محلی داشتیم و علاوه بر حکومت‌های شرق و غرب، شاهد حکومت محلی سلسله تجاسبی در رشت هم بودیم که کیائیان حکومت رشت را از بین می‌برند. اما از سال ۹۸۰ قمری «جمشید شاه بیه پسی» بعد از یک نبرد بسیار خونین با «کارکیا خان احمد خان دوم» او را شکست می‌دهد و لاهیجان مرکز حکومت کیائیان را تصرف می‌کند.

و پس از آن کل سرزمین دارالمرز به مرکزیت رشت اداره می‌شود. ولی از آنجا که بیشترین منابع مکتوب تاریخی مربوط به دوره صفوی است، به نظر می‌رسد رشت پیش از صفویه کمتر مورد توجه بوده در صورتی که چنین نیست.

بنابراین رشت از اواخر سده نهم ه.ق در اختیار خاندان اسحاقی فومن قرار داشت و در سال ۱۰۰۰ قمری با سقوط حکومت‌های محلی، سراسر گیلان تا سال ۱۱۳۵ قمری در اختیار صفویان قرار گرفت.
 
کارشناسان شهرسازی عقیده دارند با توجه صفویه به رشت، مدنیت در رشت به سرعت توسعه می‌یابد. تا پیش از صفویه و انتخاب رشت به عنوان مرکز گیلان، رشت قصبه‌ای بود با یک روز بازار در حریم زرجوب و شکل‌گیری و توسعه رشت به‌صورت خطی از محله لب آب در حریم رودخانه «زرجوب» آغاز و به سمت محله چمارسرا در حریم رودخانه «گوهررود» امتداد می‌یابد.

حالا درست خط سیری که عامل مدنیت رشت بوده، آزادسازی می‌شود تا معابری از دل بافت تو در تو و حلزونی رشت قدیم، باز شود. حریم زرجوب از املاکی آزاد می‌شود که اگرچه خشت خشت آن تاریخی در دل خود دارد اما بواسطه قرار گرفتن در حریم رودخانه مشکلات بسیاری ایجاد می‌کرد. خانه‌هایی که برخی از آنها متروک و رها شده و آلونکی بیش نبودند، البته در این میان برخی خانه‌ها همچون خانه خانواده بازرگان، تاریخ محله‌ای بود که مردم به آن «لب آب» می‌گویند، لذا جا دارد این تاریخ به گونه‌ای دیگر ثبت و نگهداری شود.

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل