یک قزوینی در پاریس؛درد و رنج به رخ می‌کشد!

قزوین

مرتضی رضایی؛ “واو” به “واو” مصاحبه رضا علیپور درد دارد.او یکی است مثل الفتی که با وسایل 20 سال پیش تمرین کرده و المپیک رسیده.یکی مثل فلان تیرانداز که به دلیل تحریم ها با تفنگ خالی شلیک می کرده یا اصلا یکی مثل خودش که در دخمه از در و دیوار بالا رفته.

رضا خسته شده از بس این حرف ها را تکرار کرده؛گویی که دارد خودش را برای شب امتحان آماده می کند و مدام باید از روی یک متن چند بار بخواند.

چشمش که به وزیر افتاد باز همان حرف ها را تکرار کرد.کیومرث هاشمی در آغوشش کشید،صورتش را بوس کرد و یک تشکر از جنس مدیران ایرانی،اما انتهایش چه؟نمی دانیم دقیقا در گوش علیپور چه گفته؟اما پیشنهاد می کنم وزیر ورزش وقتی شب به هتل رسید حداقل بازتاب حرف های مرد عنکبوتی ایران در رسانه ها را ببیند و بخواند.

آنقدر خسته است از ناملایمتی ها که شاید اگر مجبور نبود گلایه ای نمی کرد!با این حال گفت:«  از وزیر محترم و دبیر کل کمیته هم تشکر می‌کنم که آمدند و مسابقه ام را دیدند. خدا کند بعد از مسابقات هم بیایند و امکانات من را ببینند. به خدا دیگر خسته شده‌ام از بس که این موارد را گفته ام.»

ما هم خسته ایم آقا رضا.تو از این می گویی که در دخمه تمرین می کنی و اینها را می گویی که شاید اتفاقی بیفتد؛اما هم خودت می دانی و هم ما که اتفاقی نخواهد افتاد.همه می دانیم که تلاش های خودت بود و همت خودت که پرچم ایران را در صخره نوردی بالا برده ای و حالا در المپیک هستی،اگر نه اصلا خیلی ها نمی دانند صخره نوردی المپیکی است و می شود از این رشته هم در المپیک به مدال رسید.

ما می دانیم!همانطور که خودت گفته ای اگر امکانات حریفانت را داشتی، هیچ کدام از آنهابه گرد پایت هم نمی‌رسیدند.می دانیم آقا رضا،می دانیم و به جای خیلی از مسئولان که این ها را نمی دانند شرمنده ایم ولی مطمئن هستیم که اینجا مردمت به تو می بالند،هر چیزی که گفتی را درک می کنند و نام تو را کنج دل شان،آنجا که نام قهرمان های ورزشی شان را نوشته اند،حک کرده اند.

251 251

دکمه بازگشت به بالا