حکایت جریان تا خشکی «زنده رود» در روز «زایندهرود»/ چه بر سر شاهرگ حیاتی اصفهان آمده است؟!
روابط عمومی اصفهان – عاطفه علیان: زایندهرود، بزرگترین رودخانه فلات مرکزی ایران، تا همین چند سال پیش نقش اساسی در تأمین آب اصفهان و دیگر مناطق مرکزی کشور ایفا میکرد.
طبق آمارها، مهرماه ۱۳۹۸ خروجی سد زایندهرود حدود ۲۴ مترمکعب بر ثانیه بود که برابر با خروجی کنونی این سد است اما امروز اثری از جریان رودخانه در اصفهان نیست. چرا این میزان خروجی، که پنج سال پیش برای جریان دائمی زایندهرود کافی بود، اکنون نمیتواند حتی بخش کوچکی از آن را زنده نگه دارد؟.
سوال کلیدی این است که از پنج سال پیش تاکنون چه اتفاق جدیدی افتاده است؟
تغییرات بارگذاری و برداشتها؛ ریشههای بحران
یکی از اصلیترین دلایل خشکی زایندهرود، بارگذاریهای جدیدی است که در سالهای اخیر بر این حوضه اعمال شده است.
طبق مصوبات قانونی، از سال ۱۳۹۲ هرگونه بارگذاری جدید بر زایندهرود ممنوع اعلام شده بود. با این حال، بارگذاریها در استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری نهتنها متوقف نشد، بلکه به اشکال مختلف افزایش یافت.
پروژههایی مانند انتقال آب به شهرهای بن، بروجن و گلاب و همچنین برداشتهای بیرویه از سرچشمههای این رودخانه، تأثیر مستقیمی بر کاهش جریان آب داشتهاند.
مقایسه آماری؛ وضعیت بحرانیتر از گذشته
بررسی آمارهای مرتبط با ورودی و خروجی سد زایندهرود در سال آبی جاری و مقایسه آن با سالهای گذشته نیز تصویر واضحتری از این بحران ارائه میدهد. تا ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، حجم آب ذخیرهشده در سد زایندهرود به ۲۹۲ میلیون مترمکعب رسیده است؛ عددی که نشاندهنده کاهش محسوس ذخایر آبی این رودخانه نسبت به سالهای گذشته است.
بهطور مثال، در سال آبی ۱۴۰۲-۱۴۰۱، میزان ورودی آب به سد یک میلیارد و ۳۶۹ میلیون مترمکعب بود، در حالی که در سال جاری تنها یک میلیارد و سه میلیون مترمکعب آب وارد سد شده است.
بارندگی در سرچشمه زایندهرود (کوهرنگ) نیز از ۱,۴۹۵ میلیمتر در سال گذشته به ۱,۱۷۲ میلیمتر در سال جاری کاهش یافته است.
این کاهش بارندگی و ورودی به سد در حالی است که میزان خروجی آب از سد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. این موضوع باعث شده تا حجم آب ذخیرهشده به شدت کاهش یابد و زایندهرود عملاً نتواند جریان دائمی خود را حفظ کند.
آیا زایندهرود قربانی سوءمدیریت است؟
سوال بزرگتری که همواره مطرح میشود، نقش مدیریت منابع آبی در این بحران است. کارشناسان و فعالان محیط زیست معتقدند که بخش زیادی از بحران زایندهرود ناشی از سوءمدیریت و تصمیمات اشتباه در سطح ملی و منطقهای است.
انتقال آب به استانهای یزد، کاشان و نطنز و همچنین برداشتهای غیرقانونی از سرچشمهها، رودخانهای که زمانی پرآب بود را به نقطهای بحرانی رسانده است.
در سالهای گذشته، وزارت نیرو همواره از عدم شفافیت در میزان برداشت و مصرف آب زایندهرود انتقاد کرده است. به گفته کارشناسان، تا زمانی که شفافیت کامل در خصوص میزان آب تخصیصیافته به بخشهای مختلف وجود نداشته باشد، هرگونه اقدام جدید برای انتقال یا فروش آب میتواند وضعیت را بدتر کند.
بحران اجتماعی و زیستمحیطی؛ تنها کشاورزان قربانی نیستند
زایندهرود تنها یک رودخانه برای تأمین آب کشاورزی نیست. این رودخانه نقش مهمی در اکوسیستم منطقه و حفظ تالاب گاوخونی ایفا میکند. خشک شدن بستر زایندهرود نه تنها بر معیشت کشاورزان تأثیر گذاشته، بلکه سلامت مردم اصفهان را نیز به خطر انداخته است.
کارشناسان هشدار دادهاند که بستر خشک رودخانه و تالاب گاوخونی به کانونهای تولید ریزگردهای سمی تبدیل شده است. این ریزگردها حاوی فلزات سنگین هستند که با هر وزش باد وارد هوای شهر میشوند و سلامت مردم را تهدید میکنند.
در سالهای اخیر، وضعیت آلودگی هوای اصفهان به دلیل انتشار این ریزگردها به شدت وخیمتر شده است. بهطوری که در برخی روزها، شاخص آلودگی هوای اصفهان به سطوح بسیار خطرناکی رسیده است. این در حالی است که بسیاری از شهروندان حتی در خانههای خود از هوای آلوده در امان نیستند.
برداشتهای بیرویه و طرحهای غیرکارشناسی
یکی از دلایل عمده تشدید بحران زایندهرود، برداشتهای بیرویه برای طرحهای کشاورزی و صنعتی است. در سالهای گذشته، صدها میلیون مترمکعب آب در دو الی سه ماه از سال برای کشاورزان رهاسازی شده است. این در حالی است که با مدیریت درست و تخصیص بهینه منابع آبی، امکان حفظ جریان متعادل رودخانه در طول سال وجود دارد. اما عدم برنامهریزی مناسب و تصمیمات نادرست موجب شده که زایندهرود تنها در دورههای محدودی جریان یابد و بقیه سال به بستر خشکی تبدیل شود.
راهکار چیست؟ شکاف توسعهای و نیاز به اصلاح رویکردها
بحران زایندهرود تنها یک مسئله محیط زیستی یا فنی نیست؛ بلکه ابعاد اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیتی دارد. کارشناسان معتقدند که برای حل این بحران، نیاز به یک رویکرد جامع و چندوجهی وجود دارد. سیداحمد فصیحی هرندی، یکی از پژوهشگران حوزه آب، بحران زایندهرود را ناشی از «شکاف توسعهای» میداند. او معتقد است که فاصله میان خواستهها و داشتهها در مدیریت منابع آبی هر روز بیشتر میشود و ما تلاش داریم این شکاف را با آب پر کنیم. این وضعیت تنها با اصلاح تصمیمات نادرست و تقویت همکاریهای بین استانی قابل حل است.
یکی از اصول مهم در دیپلماسی آب این است که «آنکه در بالادست است، از آب برای قدرت استفاده میکند و آنکه در پاییندست است، از قدرت برای آب». در مورد زایندهرود نیز باید این معادله اصلاح شود. استانهای بالادست باید مسئولیت بیشتری در قبال حفظ منابع آبی داشته باشند و استانهای پاییندست نیز باید بتوانند سهم منصفانهای از آب را دریافت کنند.
۱۸ آنلاین، روز زایندهرود، به ما یادآوری میکند که این رودخانه دیگر تنها یک خاطره است؛ خاطرهای که میتواند با مدیریت صحیح و همکاری میان استانها دوباره به جریان بیفتد.
راهحل این بحران نه در انتقال آبهای دوردست، بلکه در اصلاح شیوههای مدیریت منابع آبی و ایجاد شفافیت در تخصیص و مصرف آب نهفته است. اگر به زایندهرود رحم نشود، پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی آن به زودی دامنگیر همه خواهد شد.
46