برنده نوبل گریه مترجمش را درآورد!

متر

مترجم کتاب «اعمال انسانی» که نویسنده‌اش برندهٔ جایزۀ نوبل شده است با اشاره به سختی‌های ترجمه این کتاب گفت: هنگام ترجمۀ «اعمال انسانی» بارها ‌بارها اشک من درآمد.

علی قانع، مترجم کتاب «اعمال انسانی» هان کانگ در گفت‌وگو با روابط عمومی با تأکید بر اینکه این نویسنده صددرصد لیاقت جایزۀ «نوبل» را داشت، اظهار کرد: ترجمۀ این کتاب فوق‌العاده زیبا ، شش سال پیش چاپ شد اما در این مدت دیده نشد.

او دربارۀ دیده نشدن این کتاب توضیح داد: همه می‌گفتند «اعمال انسانی» خیلی سیاه و تلخ و ناامیدکننده است؛ اما درعین‌حال معتقد بودند فوق‌العاده زیبا و شاعرانه نوشته‌شده است. در بیانیه نوبل هم به شاعرانه بودن زبان خانم هان کانگ اشاره‌ شده است.

این نویسنده و مترجم با بیان اینکه پیش از ترجمۀ کتاب هان کانگ، چند داستان کوتاه از او در نشریات خارجی خوانده بود، گفت: داستان‌های او را فوق‌العاده دوست داشتم؛ من داستان‌نویس هستم و سعی کرده‌ام با زبان شاعرانه بنویسم و به‌ همین دلیل با او خیلی احساس همدلی می‌کردم. پیش از ترجمۀ کتاب «اعمال انسانی»، ناشر کتاب «گیاهخوار» او را که جایزۀ بوکر بین‌المللی را دریافت کرده بود، برای ترجمه به من پیشنهاد داد. زمانی که کتاب را خواندم، ترجمه این کتاب را نپذیرفتم. داستانش فوق‌العاده زیبا بود؛ اما با توجه به سیستم نظارتی‌ای که داریم، دیدم از کتاب 200 صفحه‌ای، فقط 30 صفحه قابل‌انتشار است.

او با اشاره ترجمه‌های دیگر «گیاهخوار» در ایران گفت: به‌نظرم باید به مترجم و ناشر این کتاب در ایران جایزۀ نوبل بدهند. زیرا طرح مسائل آن در کتاب به‌گونه‌ای نبود که بتوان آن را جدا کرد. جدا کردنش به کتاب آسیب می‌زد زیرا بیشتر جنبۀ داستان داشت و نه جنبۀ تبلیغ.

قانع در ادامه گفت: کتاب «اعمال انسانی» را نیز نشر چترنگ پیشنهاد داد و من ترجمه کردم؛ اما در زمان مناسبی منتشر نشد. انتشار این کتاب هم زمان با وقایع سال 1398 بود و کتاب دیده نشد.

او سپس توضیح داد: «اعمال انسانی» داستان شاعرانه‌ای دربارۀ جنبش‌های دانشجویی دهۀ ۱۹۸۰ کره است.این جریان دانشجویی با سرکوب شدید روبه‌رو شده و گروه‌های دانشجویی که در این جریان بودند، قلع‌وقمع می‌شوند، برخی روانه زندان شده و آنجا شکنجه می‌شود و برخی هم دوستان خود را لو می‌دهند، مادری که فرزند خود را از دست می‌دهد و خواهری برادرش را. خانم هان کانگ در این کتاب وارد زندگی این افراد شده و داستان‌های سوزناک ودردناکی نوشته که واقعی هستند. خانم هان خودش این وقایع را دیده و درک کرده بود.

قانع با بیان اینکه ترجمۀ کتاب او را اذیت کرده است، خاطرنشان کرد: کتاب را از زبان انگلیسی ترجمه کرده‌ام. این کتاب زبان شاعرانه‌ای داشت و برخی تعابیر به فرهنگ کره‌ای مربوط بود؛ بنابراین معادل‌یابی و معادل‌سازی و همچنین انتقال آن حس و نگاه خانم هان کانگ دشوار بود. این زبان شاعرانه‌اش بارها بارها اشکم را درآورد؛ چه زمانی که داستان را می‌خواندم، چه زمان ترجمه و چه زمان بازبینی اثر.

این مترجم در بخش دیگری از سخنان خود گفت: حرفی که خانم هان کانگ در این کتاب می‌خواهد بزند، این است که همۀ اتفاقاتی که در کتاب رخ می‌دهد، اعمال انسانی است و ممکن است هرکدام از ما در شرایط خاص مرتکب این اعمال شویم؛ بنابراین هیچ‌کدام از این اعمال چیز بعید و دوری نیست. کتاب فوق‌العاده است و خوشحالم بعد از چند سال دیده نشدن، با گرفتن این جایزه دیده خواهد شد؛ البته اگر نگویند تلخ و افسرده‌کننده است.

 او دربارۀ دیده‌شدن کتاب بعد از چند سال، گفت: معمولاً مخاطبان نه‌فقط در ایران، بلکه در دنیا منتظرند اتفاقی پیرامون کتاب رخ دهد و بعد به سراغش بروند. این خانم نوبل گرفت و الان مخاطبان کنجکاو هستند تا ببیند چه‌ نوشته است. حتی ممکن است بعضی‌ها دوباره سراغ کتاب بروند و بگویند که اصلاً تلخ و سیاه نبود. من این جایزه را شش سال پیش به او دادم و واقعاً حقش بود.

این نویسنده همچنین اظهار کرد: امروزه در سینما معمولاً فیلم‌های مبتذل و دم‌دستی و پیش‌پاافتاده پرفروش می‌شوند و فیلم‌ها خوب یا ساخته نمی‌شوند و یا دیده نمی‌شوند. این موضوع دربارۀ کتاب نیز صدق می‌کند. ترجمۀ‌هایی داشتم که وقت زیادی هم برای ترجمۀ آن‌ها نگذاشته‌ام اما به چاپ ۲۴ تا ۲۵ رسیده‌اند؛ اما کتاب‌های خوبی دیگری از جمله این کتاب را که چند ماه زمان برایش گذاشتم، دیده و خوانده نشده‌اند.  

قانع دربارۀ اینکه ادبیات کره چندان در کشور ما شناخته‌نشده است، گفت: متأسفانه همین‌طور است. بسیاری در ایران جومونگ را دیده‌اند و او را می‌شناسند اما خانم هان کانگ را نمی‌شناسند.

این مترجم دربارۀ اینکه گاه برای ترجمۀ کتاب‌هایی که جایزه می‌گیرند، نوعی رقابت به‌وجود می‌آید و گاهی کیفیت ترجمه قربانی سرعت ترجمه می‌شود، گفت: خوشبختانه این مسئله شامل این کتاب نمی‌شود. هیچ‌کس سراغ این کتاب نمی‌رفت جز علی‌ قانع که خودش چنین حس و حالی در نوشتن داشت. ترجمۀ کتاب 6 ماه وقت مرا گرفت. کتاب ‌فروش زیادی نداشت و من هم دیگر پیگیر آثار نویسنده نشدم. البته به ناشر حق دادم و با گرانی کاغذ و هزینه‌های چاپ، بعد از شش سال کتاب در چاپ اول مانده است. خانم هان کانگ هم کتاب زیادی ندارد.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا