چرا طلاق ایقاع است؟

پیش از آنکه به تعریف ایقاع بپردازیم بهتر است که برای تقریب به ذهن مثالی ذکر کنیم. همه‌ی ما این عبارت را شنیده‌ایم که «طلاق به اختیار و اراده‌ی مرد است.» درواقع طلاق نمونه‌ی بارز ایقاع محسوب می شود و البته از این عبارت مشهور که «طلاق در اختیار مرد است»، مهم‌ترین ویژگی یا به‌عبارتی هسته‌ی اصلی ایقاع مشخص می شود و آن هم این نکته است که ایقاع با اراده‌ی یک شخص واقع می گردد، درواقع برخلاف عقد یا در مفهوم کلی‌تر قراردادی مثل بیع یا اجاره که به توافق دو شخص احتیاج است، مهم‌ترین ویژگی ایقاع این نکته است که با اراده‌ی یک شخص محقق می شود.

اقسام ایقاع |ایقاع در حقوق

مثال مشهور دیگر، فسخ در قراردادهاست که افراد کم‌وبیش با این مفهوم نیز آشنا هستند. در قراردادها با توجه به نوع قرارداد، معمولا شرایطی ذکر می شود که اگر محقق نشود، مشروط‌‌له (کسی که شرط به نفع وی شده است) می تواند قرارداد را فسخ نماید یا به‌عبارتی بدان خاتمه بخشد. اینکه در متن برخی از قراردادها اینگونه بیان می شود که «مشروط‌له حق فسخ یک طرفه‌ی (یک جانبه) قرارداد را دارد» صحیح نیست و عبارتی زائد است، چرا که فسخ قرارداد در هر حال یک جانبه است و ایقاع محسوب می‌شود

ایقاع چیست ؟

گفتیم برای اینکه قراردادی منعقد شود ، دو یا چند نفر باید با هم درباره آن توافق کنند . در ایقاع برعکس قرارداد نیازی به توافق دو یا چند نفر نیست بلکه تنها اراده یک نفر می تواند اثر حقوقی ایجاد کند . مانند حق فسخ قرارداد ، طلاق ، فرزند خواندگی ، لعان و … . مثلا در فسخ قرارداد همان کسی که حق فسخ دارد ، می تواند بدون در نظر گرفتن رضایت و اراده طرف دیگر ، به صورت یک جانبه قرارداد را فسخ کند . بنابراین در تعریف ایقاع باید گفت یک نوع عمل حقوقی که تنها با اراده یک نفر منجر به ایجاد یا از بین رفتن یک اثر حقوقی می شود .

تفاوت عقد و ایقاع

درباره تفاوت قرارداد و ایقاعات می توان به موارد زیر اشاره کرد :

۱- در عقد به اراده دو نفر نیاز است اما در ایقاع تنها با اراده یک نفر ، عمل حقوقی صورت می گیرد .

2- برای بستن قرارداد نیاز به توافق است اما برای شکل گیری ایقاع ، نیاز به توافق نیست .

3- قرارداد چون با توافق صورت می گیرد نیازی به اعلان ندارد اما ایقاع ، اگرچه یک عمل منفرد است اما برای اینکه اثر داشته باشد باید اعلام شود

مفهوم قرارداد در اعمال حقوقی چیست؟

قرارداد مانند اجاره و بیع با موافقت و رضایت حداقل دو فرد وضع می گردد و دارای اثرات حقوقی مشترک بین افرادی است که در عقد قرارداد هستند. برای نمونه دو فردی که قراردادی را با توافق و رضایت دو نفره منعقد می کنند، هدفشان برقراری و ایجاد رابطه استیجاری است که با عقد قرارداد مشخص می گردد.

برای وارد شدن به سامانه ثبت درخواست طلاق می توانید به سامانه نوبت دهی آنلاین طلاق توافقی بروید. سپس از روی نقشه محل سکونت خود را انتخاب کرده و به صفحه ثبت نام بروید. در این صفحه باید اطلاعات اولیه مانند نام، نام خانوادگی، شماره تلفن و آدرس ایمیل خود را وارد کنید

تفاوت قرداد با ایقاع

اکنون که با چند نمونه از ایقاع آشنا شدیم باید بگویم که در دنیای حقوق، اعمال حقوقی (اعمالی که به خواست و اراده‌ی انسان انجام می شوند)، به دو دسته تقسیم می شوند: قراردادها و ایقاعات.قراردادها مثل بیع و اجاره، با تراضی (موافقت و رضایت) حداقل دو شخص واقع می شوند و اثر حقوقی آنها مقصود مشترک اشخاصی است که قرارداد را منعقد کرده‌اند. مثلا دو شخصی که قرارداد اجاره را با تراضی یکدیگر منعقد می کنند، هدف‌شان ایجاد رابطه‌ی استیجاری است که با قرارداد محقق می شود.

ایقاعات با یک اراده واقع می شوند و مانند قراردادها همان اثری را دارند که شخص انجام‌دهنده درنظر داشته است.

مثلا مردی که همسر خود را طلاق میدهد، درواقع خواسته‌اش انحلال رابطه‌ی زناشویی و نکاح بوده است و با طلاق خواسته‌ی وی محقق می شود.بنابراین با توجه به تعاریف فوق مهم‌ترین تفاوت عقد (قرارداد) و ایقاع آن است که در عقد به تراضی حداقل دو نفر احتیاج است، درحالی که ایقاع با اراده‌ی یک طرف محقق می شود. بنابراین، برای آنکه عقد اجاره‌ای محقق شود حتما باید دو طرف (موجر و مستأجر) وجود داشته باشند و رضایت هر دو به وقوع عقد اعلام شود.

هیچ‌گاه یک نفر نمی‌تواند به‌تنهایی و بدون رضایت طرف دیگر خانه‌ی خود را به او اجاره دهد و برای اینکه اجاره به‌نحو صحیحی واقع شود، حتما باید رضایت طرف دیگر نیز اخذ گردد. درحالی‌ که این مسئله درخصوص طلاق صادق نیست. مرد می‌تواند همسر خود را بدون آنکه رضایتش را کسب کند طلاق بدهد. به عبارت دیگر، برای وقوع طلاق نیازی به رضایت زن نیست و مرد به‌تنهایی می‌تواند این عمل حقوقی را انجام دهد.

از توضیحات فوق مشخص است که ایقاع عملی ارادی است و به ایجاد یا اسقاط حق (از بین بردن حق) یا تغییر موقعیت‌های حقوقی منجر می شود. درواقع ایقاع هم مثل قرارداد اثر حقوقی دارد .لازم به ذکر است که ایقاع هرچند با یک اراده محقق می شود ولی باید اعلان شود، چراکه حقوق به رویدادهای اجتماعی می پردازد و شخص نیز باید به‌نحوی اراده‌ی خود را اعلام کند.

مثلا در فسخ قرارداد، شخصی که قرارداد را فسخ می کند باید به طرف مقابل فسخ را اطلاع دهد.طلاق، فسخ، رجوع (بازگشت مرد به همسر مطلقه‌ی خود در طلاق رجعی)، ابرا (بری کردن دیگری و گذشتن از بعضی از حقوق خود) ازجمله مصادیق ایقاع هستند که با اراده‌ی فاعل آن به وجود می آیند، اثر می کنند و اثرشان باقی می ماند.

تأثیر ایقاع در حقوق دیگران در وصیت عهدی (وصیتی که در آن شخص وصیت‌کننده یا همان موصی به‌موجب وصیت خود، انجام یک سری امور را به شخص دیگری که وصی نام دارد واگذار می کند) بیشتر آشکار می‌شود. در وصیت عهدی، همان‌گونه که از تعریف آن برمی‌آید، موصی انجام کاری را برای بعد از مرگ خود برعهده‌ی وصی قرار می‌دهد. این نوع وصیت با رد مخاطب آن از بین می رود. به عبارت دقیق‌تر، وصیت عهدی با اراده‌ی موصی به‌وجود می آید ولی با رد وصی در زمان حیات موصی از بین می رود. البته باید درنظر داشت که حق رد، مخصوص وصیت عهدی است و در سایر ایقاعات جاری نیست.

نکات مهم در رابطه با ایقاع و قرارداد

با این که ایقاع با یک اراده اجرایی می شود اما بایستی اعلان گردد، زیرا حقوق به رویدادهای اجتماعی می پردازد و فرد باید به نحوی اراده اش را اعلام نماید.

رجوع، طلاق، فسخ، ابرا از بارزترین مصادیق ایقاع به شمار می روند که با اراده فاعل آن ایجاد می شوند و اثر می کنند و اثراتشان باقی می ماند.

اثرات ایقاع در حقوق دیگران در وصیت های عهدی بهتر و بیش تر نمایان می شود. در این وصیت، موصی انجام عملی برای پس از مرگ خود بر عهده وصی قرار می دهد. چنین وصیتی با رد مخاطب آن از بین می رود. به صورت واضح تر وصیت عهدی توسط اراده موصی ایجاد می شود اما با رد وصی در زمان حیات موصی باطل می شود.

شروط صحیح

الف)شرط صفت:اندراج شرط صفت در ایقاعات ممکن نیست.مثلا شرط صفت در ابراء ممکن نیست.چه اینکه شرط صفت مخصوص عین معین است و در کلی راه ندارد و می دانیم که موضوع ابراء دین است دین همواره کلی است, پس شرط صفت در ابراء راه ندارد.

به نظر نگارنده ضمان نیز مانند تعهد به نفع ثالث در برابر مضمون عنه (ثالث)مانند ایقاع است و همان اثر ابرء را دارد, هرچند که ناشی از عقد باشد.در ضمان هم موضوع دین است و دین کلی است و در آن شرط صفت راه ندارد.از سویی دیگر چون خیارات در ایقاعات راه ندارد,لذا شرط صفت که در صورت تخلف موجد خیار تخلف از وصف برای مشروط له است نمی تواند در ایقاعات ثابت شود.چراکه شرط صفت سببی است که مسبب آن ممکن است خیار تخلف از وصف باشد.

ب)شرط نتیجه:در مورد شرط نتیجه و امکان اشتراط آن در ایقاعات باید گفت چون شرط نتیجه بدون نیاز به سبب خاص و صرفا در اثر وقوع عمل حقوقی اصلی محقق می شود و بعد از آن بحثی در مورد اجرا آن باقی نمی ماند, به همین جهت گفته می شود که اندراج شرط نتیجه در ایقاعات ممکن است.البته باید توجه داشت که شرط نتیجه در مورد ایقاعات نیز نباید عمل حقوقی تشریفاتی باشد.

به نظر نگارنده آنچه که مهم است و در طول مباحث بارها به آن اشاره شد هماهنگی شرط با ایقاع مورد نظر است چه اینکه قبلا گفتیم شرط عوض در ابراء ممکن است اما شرط صفت در آن راه ندارد.

مثلا اگر شفیع بگوید حق شفعه خود را اسقاط کردم به شرط اینکه وکیل من باشی و خریدار بپذیرد در همان لحظه حق شفعه ساقط شده و در همان حال خریدار وکیل شفیع خواهد شد و بین آنها اقتران زمانی وجود دارد.

دکمه بازگشت به بالا