نقش آموزش در توسعه سرمایه انسانی

در یک پژوهش بررسی شد؛

نقش آموزش در توسعه سرمایه انسانی

آموزش از طریق ارتقاء مهارت‌ها، توانایی‌ها و شایستگی‌های فردی منجر به انباشت سرمایه انسانی در فرد و جامعه می‌شود و دامنه آزادی فرد را به وسیله افزا‌یش توانمندی‌های او توسعه می‌دهد.

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری آنا، آموزش از طریق ارتقاء مهارت‌ها، توانایی‌ها و شایستگی‌های فردی منجر به انباشت سرمایه انسانی در فرد و جامعه می‌شود و دامنه آزادی فرد را به وسیله افزا‌یش توانمندی‌های او توسعه می‌دهد. آموزش نقش محوری را در تقسیم کشور‌های جهان دارا است و کشور‌هایی که از نظام آموزشی مطلوب‌تری برخوردارند توانسته‌اند با استفاده از تولیدات با فناوری بالا و دانش‌بنیان از رشد اقتصادی پایداری برخوردار گردند.

پژوهشگران در مقاله‌ای با عنوان «نگاهی به نقش آموزش در توسعه سرمایه انسانی» به این موضوع پرداخته‌اند که دو کشور ژاپن و چین در خصوص آموزش و نظام آموزشی می‌توان نتیجه گرفت که طراحی نظام آموزشی مناسب پیش شرط اصلی توسعه‌یافتگی هر کشور و حرکت کشور در مسیر کشور‌های جهان اول خواهد بود.

* تاثیر آموزش بر رشد و توسعه اقتصادی

آموزش با مکانیسم‌های مختلفی بر رشد و توسعه اقتصادی اثر می‌گذارد

به زعم این پژوهش یکی از ابعاد مهم در طراحی سیاست‌های عمومی برای رشد اقتصادی و توسعه انسانی پرداختن به مقوله آموزش است. آموزش با مکانیسم‌های مختلفی بر رشد و توسعه اقتصادی اثر می‌گذارد. برخی مهمترین مکانیزم تأثیر آموزش بر رشد اقتصادی را از طریق افزایش فعالیت‌های تحقیق و توسعه، پیشرفت فناوری و نوآوری می‌دانند.

در این پژوهش آمده است که مهمترین مکانیزم تأثیر آموزش بر رشد اقتصادی را آثار برونزای آموزش میدانند. افراد در یک جامعه تحصیل کرده با زندگی و کار در کنار یکدیگر، مهارت‌های کاری و اجتماعی خود را افزایش می‌دهند. بخش قابل توجهی از نویسندگان نیز آموزش را موجب ارتقاء سرمایه انسانی دانسته‌اند و از این طریق تأثیر آموزش بر رشد اقتصادی را بررسی کرده‌اند.

این پژوهش مطرح می‌کند که که نقش محوری سرمایه انسانی در رشد و توسعه اقتصادی به ویژه با توسعه مدل‌های رشد درون‌زا در دهه ۱۹۹۰ میلادی بیش از گذشته برجسته شده است.

* دانش در نظام بین‌المللی

از دیدگاه پژوهشگران این پژوهش دانش در نظام بین‌المللی جدید تقسیم کار نیز، نقش اصلی را ایفا کرده است و به جرأت می‌توان ادعا کرد که تفاوت کشور‌های توسعه‌یافته و جهان دوم در میزان تولید دانش آنها است و نه تولیدات صنعتی یا کشاورزی آنها. بر این اساس، بعد از جنگ جهانی دوم کشور‌های صنعتی سابق با حرکت به سمت تولید کالا‌های با فناوری بالا و خدمات، تولید کالا‌های صنعتی و مصرفی سابق را به کشور‌های در حال توسعه به خصوص کشور‌های شرق آسیا واگذار کردند.

در این پژوهش آمده است که کشور ژاپن با استفاده از نظام آموزشی مناسب و سرمایه‌گذاری اساسی در نیروی انسانی خود توانست این تقسیم کار بین‌المللی را به نفع خود تغییر دهد و خود را در گروه کشور‌های جهان اول قرار دهد و به تولید کالا‌های با فناوری بالا و در یک کلام تولید دانش پرداخت.

بعد از انقلاب صنعتی آموزش و سرمایه انسانی مبنای تقسیمات کار در عرصه بین‌المللی و قرار گرفتن کشور‌ها در گروه کشور‌های جهان اول و یا جهان دوم بوده است

به زعم این پژوهش آموزش در تغییر نظام اقتصادی کشور از سیستم برنامه‌ریزی متمرکز به سمت نظام بازار نقش حیاتی را ایفا کرده است. بنابراین بررسی رویکرد‌های اساسی و اصلی موجود در بحث سرمایه انسانی و مروری بر تجربه‌های دو کشور ژاپن و چین از اهمیت فوق‌العاد‌های برخوردار است.

* نقش آموزش در ارتقاء سرمایه انسانی فرد و جامعه

در این پژوهش آمده است که آموزش با روش‌های مختلف بر رشد اقتصادی تأثیر می‌گذارد. آموزش با ایجاد اقتصاد مقیاس، پیشرفت فناوری، افزایش تحقیق و توسعه و روش‌های دیگر موجب رشد اقتصادی می‌گردد. از سوی دیگر بعد از انقلاب صنعتی آموزش و سرمایه انسانی مبنای تقسیمات کار در عرصه بین‌المللی و قرار گرفتن کشور‌ها در گروه کشور‌های جهان اول و یا جهان دوم بوده است.

این پژوهش توضیح می‌دهد که در این زمینه دو ردیکرد وجود دارد: رویکرد بهره‌وری و رویکرد قابلیتی. سرمایه انسانی در رویکرد بهره‌وری معادل بهره‌وری اعمال و رفتار فرد در یک سیستم اقتصادی است و بازگشت سرمایه‌گذاری در آموزش به طور کلی، خصوصی و شخصی در نظر گرفته می‌شود.

از دیدگاه پژوهشگران این پژوهش در رویکرد قابلیتی افزایش بهرهوری نیروی انسانی از نتایج میانی آموزش است و آنچه بیشتر حائز اهمیت است ارتقاء فرهنگی و اجتماعی ناشی از آموزش است.

به زعم این پژوهش طراحی یک نظام آموزشی متناسب با شرایط فرهنگی، اقتصادی و فنی هر کشور می‌تواند نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی کشور و قرار گرفتن در موقعیتی مناسب در عرصه‌های بین‌المللی داشته باشد. نکته‌ای که در این میان حایز اهمیت است این که کشور ما در دوران انقلاب صنعتی به واسطه شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوران از مراکز علمی جهان به دور بود و به طور طبیعی در حلقه کشور‌های جهان دوم و توسعه نیافته قرار گرفت.

در پایان این پژوهش ذکر این نکته ضروری است که  تا حدود زیادی آن محدودیت‌های تاریخی از پیش روی کشور برداشته شده است طراحی یک نظام آموزشی مناسب که زمینه‌های به روز خلاقیت و ارتقا مهارت‌ها و توانایی‌های افراد را مهیا سازد و منجر به انباشت سرمایة انسانی لازم در کشور گردد تنها راه خروج کشور از مدار‌های توسعه‌نیافتگی و رسیدن به مرز توسعه‌یافتگی است.

این پژوهش به کوشش سید‌جعفر حسینی و علی طاهری‌فرد (دکتری اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد) انجام شده است.

دکمه بازگشت به بالا